معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه

نقد، بررسی و فروش کتاب با تأکید بر محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه

نقد، بررسی و فروش کتاب با تأکید بر محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه
Qafase.ir
من حمید درویشی شاهکلائی هستم؛ پژوهشگر، ویراستار و کتابفروش
دانش‌آموخته دکتری رشته فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
اینجا درباره کتابهایی که خوانده‌ام، می‌نویسم.
با راه‌اندازی کتابفروشی اینترنتی قفسه، شما می‌توانید کتاب‌های موجود را سفارش بدهید.
اطلاع از موجودی و خرید درباسلام: b2n.ir/bkbk
خرید مستقیم کتاب در بله: http://ble.ir/hdarvishi
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندهای روزانه
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
چند فهرست از کتاب‌های نسبتا خوب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

مجلسی که بودانتخابات مجلس شورای اسلامی
بعد از آن که نفوذ سیاستهای خارجی در همان مجلس، با همان اشخاص پیدا شد، کار به آن جا رسید که نخست وزیر بعد از کودتا ـ حسن مشیرالدوله پیرنیا ـ وقتی کابینه خودش را در مجلس شورای ملی ارائه کرد و مجلس یکی دو نفر از وزرایش را رد نمود، به مجلس گفت: «همسایه جنوبی ما [یعنی انگلیس!] مایلند این دو نفر در کابینه باشند» و مجلس رأی داد! به صرف تمایل همسایه جنوبی دروغی، دو وزیر ابتدا رد شده، رأی مجلس را به دست آوردند. و اما، از آن جا که انگلیس، غاصب هند و بحرین بود و در خلیج فارس حضور داشت، آن را «همسایه جنوبی» می نامیدند و حتّی تا زمان پهلویها هم، انگلیس همسایه جنوبی نامیده می شد! آن کشور که در اروپا واقع بود و هزاران کیلومتر با ایران فاصله داشت، اسمش «همسایه» بود! چون این همسایه ناخوانده دروغین، تمایل داشت که دو نفر مورد نظرش در کابینه مذکور باشند، نه مشیرالدوله خجالت می کشید به مجلس بگوید که «همسایه جنوبی، مایل است این دو نفر باشند» و نه مجلس خجالت کشید از این که به خاطر میل همسایه جنوبی، حضور دو وزیری را که نمی خواست، قبول کند. همان مجلسی که قبلاً در مقابل اولتیماتوم روس و قرار داد وثوق الدوله و بقیه قضایا ایستادگی کرده بود، کارش به این جا رسید!
ص4 همین کتاب
 

عنوان کامل کتاب

انتخابات: دفتر پنجم مجموعه کتاب‌های معبر: گزیده بیانات مقام معظم رهبری پیرامون انتخابات مجلس شورای اسلامی

تهیه، تنظیم و نشر

وحید مهدوی، کاری از معاونت تربیت و آموزش بسیج سپاه حضرت محمدرسول‌الله تهران بزرگ با هم‌کاری موسسه فرهنگی اسوه صدیقین

نسخه‌ای که من خواندم

چاپ دوم، 5000 نسخه، زمستان 1390، 120 ص

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۴۶
حمید درویشی شاهکلائی
يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۴۶ ب.ظ

کتاب قطب‌نما امام خامنه‌ای

بصیرتامروز بزرگ‌ترین مشکل برای ما «انقلاب اسلامی» است!

علت این که استکبار و در رأس قدرتهای استکباری، رژیم ایالات متحده امریکا با انقلاب اسلامی و با جمهوری اسلامی مخالف است، این است که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، یک بیداری جهانی را طراحی و زمینه سازی کرد. شاید شما شنیده باشید که تحلیلگران بخشهای سیاسی امروز کشور امریکا، در سمینارهای تخصصی و در جلسات ویژه، این کلمه را بر زبان آورده اند که امروز بزرگترین مشکل برای ما "انقلاب اسلامی" است. چرا بزرگترین مشکل است؟ حداکثر این است که ملتی راه خودش را از راه این دولت زورگو جدا کرده است؛ اما مشکل بودنش به خاطر چیست؟ مشکل بودن به خاطر این است که استکبار از غفلت ملتها استفاده می کند. وقتی نقطه ای در دنیا به وجود آمد که بیداری را در جهان پراکنده کرد، ملتها بیدار شدند، به راهی رهنمایی شدند، یک تجربه عملی به دست آوردند، آن مرکز می شود دشمن آن سیاستهایی که می خواهند ملتها در خواب و در غفلت بمانند. بله؛ حقیقت همین است. ملت ایران و انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی موجب شدند که ملت- های دیگر بیدار شوند. در آن زمانی که این انقلاب عظیم پیش نیامده بود و این ملت این طور رها و آزاد و با نشاط و پرتوان وارد صحنه نشده بود، خیلی از کشورهایی که امروز فریاد اسلامخواهی بلند کرده اند، فریاد دشمنی با امریکا بلند کرده اند و از دخالتهای امریکا در کشورشان بیزار شده اند، این طور نبودند؛ سرهایشان را پایین انداخته بودند و زندگی می کردند! اگر یک وقت هم روشنفکر و عالمی در میان آنها پیدا می شد و به آنها یک کلمه حرفی می زد، می گفتند: آقا نمی شود، فایده ای ندارد؛ مگر می شود از زیر سلطه امریکا کسی خودش را نجات دهد؟ می گفتند نمی شود؛ مأیوس بودند. انقلاب اسلامی ایران این ابر یأس را از افق زندگی و دید ملتها زدود...
ص 77 همین کتاب


عنوان کامل کتاب

قطب‌نما: دفتر سوم مجموعه کتاب‌های معبر: گزیده بیانات مقام معظم رهبری پیرامون بصیرت

تهیه، تنظیم و نشر

وحید مهدوی، کاری از معاونت تربیت و آموزش بسیج سپاه حضرت محمدرسول‌الله تهران بزرگ با هم‌کاری موسسه فرهنگی اسوه صدیقین

نسخه‌ای که من خواندم

چاپ دوم، 5000 نسخه، زمستان 1390، 84 ص

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۴۶
حمید درویشی شاهکلائی
يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۴۶ ب.ظ

کتاب انقلاب اسلامی امام خامنه‌ای

«آن پادشاهانی که ما احترام‌شان هم می‌کنیم، شاه اسماعیل،... همین پادشاهان خوب چه جوری مملکت را اداره کردند؟سجل و شناس‌نامه این مملکت از لحاظ اداره حکومتی چیست؟ این است: یک نفر در راس، همه مطیع او... آحاد مردم هیچ تاثیری ندارند... پادشاه به وزرای خودش می‌گفت: نوکران من! نوکرش هم بودند... فرهنگ سیاسی در کشور این بود... این تاریخ ماست.»
ص 5 همین کتابانقلاب اسلامی

عنوان کامل کتاب

انقلاب اسلامی: دفتر دوم مجموعه کتاب‌های معبر: گزیده بیانات مقام معظم رهبری پیرامون انقلاب اسلامی

تهیه، تنظیم و نشر

وحید مهدوی، کاری از معاونت تربیت و آموزش بسیج سپاه حضرت محمدرسول‌الله تهران بزرگ با هم‌کاری موسسه فرهنگی اسوه صدیقین

نسخه‌ای که من خواندم

چاپ دوم، 5000 نسخه، زمستان 1390، 68 ص

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۴۶
حمید درویشی شاهکلائی
يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۴۶ ب.ظ

کتاب آرمان‌خواهی امام خامنه‌ای

آرمان‌خواهی

آرمان‌گرایی، نقطه مقابل واقع‌گرایی نیست. آرمان‌گرایی خودش واقعیت‌ها را می‌سازد. کنار گذاشتن آرمان‌ها به بهانه واقعیت‌ها، کمال غفلت است.

اگر مجموعه‌ای از آرمان‌های‌شان کوتاه نیایند، واقعیت‌ها به سمت آرمان‌ها تغیر می‌کند. این بزرگ‌ترین واقعیت و قانون زندگی است. چرا بعضی این را فراموش می‌کنند؟

تشکیل حکومت در همه جا از جمله ایران برای تحقق آرمان‌هاست. جهت حکومت باید به سمت آرمان‌ها باشد . یعنی شکست انقلاب اسلامی در دست نیافتن به آرمان‌هایش نیست. بلکه انقلاب با انحراف از حرکت در مسیر آرمان‌ها منحرف می‌شود.

اندیشه رهبری فقیه عادل نظام اسلامی همیشه خواندنی است

عنوان کامل کتاب

آرمان‌خواهی: دفتر اول مجموعه کتاب‌های معبر: گزیده بیانات مقام معظم رهبری پیرامون آرمان‌خواهی

تهیه، تنظیم و نشر

وحید مهدوی، کاری از معاونت تربیت و آموزش بسیج سپاه حضرت محمدرسول‌الله تهران بزرگ با هم‌کاری موسسه فرهنگی اسوه صدیقین

نسخه‌ای که من خواندم

چاپ دوم، 5000 نسخه، زمستان 1390، 54 ص

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۴۶
حمید درویشی شاهکلائی

«سال اول غروب جمعه دلش به هیچ کاری نمی‎رفت. بعد از مدتی غروب که می‎شد، دیگر دلش نمی‎گرفت و از این دل نگرفتن ناراحت می‎شد و نگران. می‎رفت به پارک کوچک کنار خوابگاه و سعی می‎کرد و حتی زور می‎زد که یک جوری همان حس غریب به‎سراغش بیاید. این اواخر هم که دیگر یا اصلا تفاوت روز‎ها را متوجه نمی‎شد و یا آخر شب یک دفعه به ذهنش می‎آمد که یک غروب دیگر هم گذشت... . »

سبک زندگی هر تمدنی جدای از پیش‎فرض‎‎ها و اصول فکری آن تمدن نیست و هر تمدنی هنگام برخود با سایر تمدن‎‎ها مجموعه‎ای را از خود عرضه می‎دارد که شامل همه‎چیز است، از غذایی که پیشنهاد می‎دهد تا شیوه تربیت فرزندان. در این مجموعه، جایگاه علوم، به‎ویژه علوم انسانی برجسته است. علوم انسانی هر تمدنی متأثر از نوع نگاه آن به هستی است و در مرحله بعد خود به نگاه افراد به هستی شکل می‎دهد و چرخه تولید و بازتولید را کامل می‎کند. در این داستان اختلافات ریشه‎ای سبک‎‎های مختلف زندگی دیده می‎شود که ارتباط تنگاتنگی با علوم انسانی دارند.

قصه از آن‎جا آغاز می‎شود که «حامد» در سرگردانی‎‎ها غرق است. هرچند اشاره مستقیمی به عامل این وضعیت نمی‎شود؛ اما با توجه به فضای داستان و زندگی کنونی او می‎توان به نقش پررنگ رشته تحصیلی‎اش رسید. استاد مسن حامد که اتفاقا دارای اعتقادات فردی مذهبی‎ست، به هنگام تدریس و بحث، خدا را کنار می‎گذارد و می‎گوید: «باید این فرض را بپذیریم که انسان موجودی مستقل و خود‎بنیاد است و سرنوشتش به‎دست خودش رقم می‎خورد و نباید چشم به‎جای دیگری بدوزد... این‎که برخی از امور توسط نیرو‎های جدای از انسان صورت می‎گیرد با روح برنامه‎ریزی سازگار نیست. به‎عنوان مثال در جامعه‎ای که اتفاقات را به خدا، جادو یا الهه‎‎ها نسبت می‎دهند؛ امکان برنامه‎ریزی وجود ندارد.» و تقابل این نوع نگاه با نگاه دینی به‎هنگام حضور حامد در مسجد به‎راحتی قابل‎مشاهده است: «... رفت عقب‎تر و تکیه به دیوار مسجد داد. یک صفحه قرآن خواندند و بعد دعا کردند: خدایا به برکت این قرآن موانع ازدواج جوانان را رفع بگردان، توطئه‎‎های دشمنان را به خودشان برگردان، همه مریض‎‎ها را شفا بده. برایش جالب بود که از خدا این همه تأثیر در عالم می‎خواستند. ذهنش شروع به اشکال گرفتن کرده بود...»

همگان اذعان دارند که هر سبک زندگی مجموعه‎ای از باید و نباید‎‎ها را با خود دارد؛ اما نکته مهم آن است که حدود باید و نباید‎‎ها را چه‎چیزی تعیین می‎کند. ملاک درست و غلط چیست؟ خواست خدا یا خواست بشر؟ دستور خدا یا رضایت طرفین؟ نباید به صرف اشتراک ظاهری بعضی رفتار‎ها حکم به نزدیکی سبک‎‎های زندگی داد. اندیشه‎‎های بشر خود‎بنیاد به او یاد داده به‎خاطر خود‎پرستی گاهی به رفتار‎های به ظاهر نیک روی بیاورد. «... با لحنی که انگار دارد تأسف می‎خورد گفت: «می‎شه الان با یه ذره کمک، نذاریم این گدا تبدیل به دزد بشه؛ وگرنه اون موقع چند برابر این کمک بهمون ضربه می‎زنه. حتی می‎شه به مردم فهموند که این کمک براشون یه‎جور سوده و آموزش‎شون داد که به این آدم‎‎ها کمک کنند.» تعجب کرد. بیشتر از تعجبی که تا آن موقع با شنیدن حرف‎‎های سارا و حتی از لبخند‎های خودش تجربه کرده بود...» الگوی هر سبک زندگی به واقع جهت‎دهنده بقیه قسمت‎‎ها است. داستان پایانی باز دارد و سرگردانی حامد وارد مرحله جدیدی می‎شود و به نوعی مخاطب را متوجه انتخاب‎‎های پیش‎رویش در زندگی می‎کند. اما کم نیستند کسانی‎که افق سبک زندگی خود را ناآگاهانه انتخاب کرده‎اند. مانند استاد حامد که حاضر است حتی به ته چاه غرب برود، چون در این کار هم آن‎‎ها تجربه بیشتری از ما دارند: «استاد انگار که حرفی تکراری شنیده باشد، سریع گفت: اگه اونا خودشون رو انداختن تو چاه، من هم خودم رو می‎اندازم. می‎دونین چرا؟ چون اونا 400 سال از ما جلوترن... چون اونا برای همین کارشون هم کلی دلیل و برنامه‎ریزی دارن. اگه اونا الان ته چاهن و ما با این وضعیت‎مون سر چاهیم، من ترجیح می‎دم ته چاه باشم. چند نفری خندیدند.»

آسمان شیشه ای نیست مرتضی انصاری زاده

  • یادداشت مرتبط من در ماه‌نامه فرهنگی سیاسی حیات، شماره 58 (+)
  • مصاحبه نویسنده با خبرگزاری ایکنا (+)
  • مشکل علوم انسانی، رابطه دختر و پسر نیست (+)
  • قصه به بهترین شکل ممکن تموم می شه (+)
  • شکهای همیشگی (یادداشت روزنامه خراسان) (+)

این یادداشت در نشریه خبری تحلیلی پنجره شماره 118، شنبه 19 آذر 1390، منتشر شده است. لینک این مطلب در سایت پنجره (+)

درباره رمان «آسمان شیشه‎ای نیست!» مرتضی انصاری

با هم برویم ته چاه/ حمید درویشی شاهکلائی

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۴۶
حمید درویشی شاهکلائی

یادداشت ذیل، در شماره 58 ماهنامه حیات (+)، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام (+) چاپ شده است.

ادبیات داستانی و علوم انسانی

معرفی کتاب آسمان شیشه ای نیست

به قلم حمید درویشی شاهکلائی

دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات

www.PavaraQi.ir

hdarvishie@gamil.com

کتاب رمان آسمان شیشه ای نیستمدتها پیش و قبل از چاپ بود که آن را خواندم، با خطی بد و جوهری کمرنگ و در کاغذ کلاسور. اما آنقدری برایم جاذبه داشت که نگذارمش زمین.

رسم است که در ابتدای معرفی کتاب خلاصه ای از آن گفته شود، خلاصه ای لابد بی هیچ جانبداری و  تنها به صورت چکیده ای از داستان. اما به گمانم خیلی وقت ها جانبدارانه ترین قسمت معرفی همین خلاصه است.

شاید یکی بگوید قصه مریم و سارا و عشقی مثلثی است یا شاید آنی که تازه از شهری به شهر دیگر رفته بگوید داستان سردرگمی مهاجران است و دیگری که تحصیلاتی فلسفی دارد بگوید " نه آقا... قصه قصه تفاوت جهان بینی ها و نگرش هاست. شاید یکی هم بگوید داستانی که این قدر مختلف تفسیر شود لابد مغشوش است و عیبی در کار می باشد.

اما به گمان بنده این همه تفسیر پذیری از نکات مثبت کتاب است و اگر قرار باشد که آن چه می خواهد بگوید و به آن چه می خواهد برسد واضح باشند دیگر داستان نمی شد و تبدیل به متنی چارچوب دار و مقاله وار می گردید.

 و اما خلاصه جانبدارانه من:

 جوانی به نام حامد با اعتقادات مذهبی پای به رشته ای از رشته های علوم انسانی می گذارد. پس از مدتی دچار شک و تردید در اعتقادات خود می شود که ظاهرترین نمود آن در زندگی روزمره، انتخاب بین مریم و سارا می باشد.

باز هم می گویم که این خلاصه ای جانبدارانه است به این دلیل که خود دانشجوی علوم انسانی هستم و به این دلیل که آدمهای این مدلی را زیاد دیده ام. شاید بهترین گواه بر این خلاصه جانبدارانه، کلاس درس حامد و استاد مسن او باشد. آن جا که می گوید: " نحیف بود و استخوانی. ریش سفید کوتاهی داشت و موهای وسط سرش ریخته بود. از یک طرف قبل از انقلاب به خاطر برپایی نماز جماعت در دانشگاه تحت فشار قرار می گرفت و از خاطرات آن می گفت و هنوز هم نماز اول وقتش ترک نمی شد و از طرفی دیگر قصاص را عملی غیر انسانی می دانست."(ص 85)

داستان سعی کرده در لابه لای اختلافات " طرفهای ذهن" و وقایع روزمره تفاوت بینش ها و ریشه آن را نشان دهد. قطعا چنین قصدی با سختی هایی همراه است و این سختی ها موجب ارزش کتاب می شود...

در نقد کتاب باید به دو مطلب اساسی توجه کرد. یکی آن که با داستان طرفیم و داستان الزاماتی دارد که شاید برای کسی که تمام توجه و مطالعات خود را صرفا مصروف کتب علمی صرف کرده خوشایند نباشد. شاید یکی بگوید مثلا فلان چیز خوب جا نیفتاده یا ناقص در باره اش صحبت شده که بنده اکثر آنها را به حساب الزامات داستان می گذارم.

دیگر آن که این برای اولین بار است که یک دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام، کتاب رمان چاپ می کند. مرتضی انصاری زاده، دانشجوی دوره سوم کارشناسی ارشد پیوسته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات (کد 84)، اولین امام صادقی است که دشواری های علوم انسانی را وارد ادبیات داستانی می کند.

من این کتاب را از جمله معدود کتابهایی در عرصه ادبیات می بینم که به قصد نقد علوم انسانی نگاشته شده. کاری جدی در دوره ای که متاسفانه برخی شعارها و عنوان ها ممر درآمد عده ای شده است.

در پایان ذکر چند نکته برای استاندارد و کلاسیک نشان دادن این معرفی: زاویه روایت به گمان بنده دانای کل محدود است و می توان اثر را داستانی درونگرا دانست. این کتاب را انتشارات سپیده باوران با قیمت 4400 تومان در دویست صفحه روانه بازار نشر کرده است.

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۳۶
حمید درویشی شاهکلائی

عنوان کامل کتاب:

سرلوحه‌ها، یادداشت‌های پراکنده (سال‌های 1381-1384)

نویسنده:

رضا امیرخانی

ناشر:

انتشارات سپیده‌باوران مشهد (کتاب آفتاب)، چاپ اول: 1387

نسخه‌ای که من خواندم:

چاپ سوم، 1389، 288 صفحه، 5000 تومان

سرلوحه های امیرخانیرضا امیرخانی (+) متولد 1352 است. 45 مورد از یادداشت‌های هفتگی او در نشریه الکترونیکی لوح (وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی) از مجموع 80 یادداشتی که در فاصله سه‌چهارساله 81 تا 84 (29 تا 32 سالگی او) نوشته شده‌اند، در این کتاب (+) گرد هم آمده‌اند. این کتاب به چهار بخش تقسیم شده‌ است: الواح، امکنه، اجتماعیات و فرهنگ.

اگر به مهارت نویسندگی امیرخانی کاری نداشته باشیم، اگر به وابستگی احساسی عقیدتی او به اهل‌بیت علیهم‌السلام کاری نداشته باشیم، حتی اگر او را در جرگه نویسندگان متعهد انقلاب اسلامی طبقه‌بندی نکنیم، همین دو دلیل که او بسیار سفر می‌رود و خوب می‌نویسد، برای مطالعه آثار او کافی است.

برخی یادداشت‌های پراکنده سرلوحه‌ها را قبلا به صورت پراکنده خوانده بودم، اما با توقف و سپس تاخیر دو ساعته تهران- شمال روز یک‌شنبه توانستم، آن را در قطار و با کمال آرامش یک‌بار منسجم بخوانم.

خدا رضا امیرخانی را برای اسلام، انقلاب اسلامی و مردم ما نگه‌دارد.

با این حساب از کتاب‌های رضا امیرخانی، «ناصر ارمنی» مانده که منسجم نخوانده‌ام و جانستان کابلستان که وسط خوندنش، غیب شد! 


اشتراک فید ما (قفسه دات آی آر) در گوگل ریدر: +
خبرمایه ما: http://Qafase.ir/rss
نسخه موبایل: http://Qafase.ir/M

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۳۶
حمید درویشی شاهکلائی

عکس روی جلد کتاب آیین زیارت عارفانکتاب آئین زیارت عارفان: مجموعه ای از سیره و روش ها و دستور العمل های مردان خدا در تقرب بیشتر به اهل بیت در مشاهد مشرفه
به کوشش فاء جعفری
ناشر عطر یاس
چاپ سوم آذر 89
3000 نسخه
 2400 تومان
160 صفحه
معرفت، ریا، حال مناسب، پیاده رفتن، سلام، اذن دخول، بوسیدن درگاه وضریح، گریستن یا خندیدن، جایگاه نشستن، اذکار، هدیه زیارت، وداع، احترام به زیارت، قصد زیارت، زیارت امامزاده ها از جمله سرفصل‌های این کتاب هستند.
کتاب برای عموم مردم نوشته شده و از عالمان معاصر، نمونه های زیادی نقل کرده است. برخی موارد به ظاهر متناقض را هم توضیح داده است که چطور یک عارفی می رود حرم و گریه می کند ولی دیگری از دور سلامی می دهد و ...
این کتاب را بهار امسال، در سفر مشهد (اردوی پابوس آفتاب بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام) خواندم. ( مثل این +)

اشتراک فید ما در گوگل ریدر:
+
خبرمایه ما: http://Qafase.ir/rss
نسخه موبایل: http://Qafase.ir/M

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۳۵
حمید درویشی شاهکلائی

داداش جونکتاب چند جمله برای دل تو داداش جون
جملاتی از آیت الله حق شناس تهرانی
عبدالکریم حق شناس 1298-1386
ناشر مولف: قم، غلامحسن بخشی.
48 صفحه
چاپ دوم 1390
haghshenas.net
500 تومان
کتاب کوچک، جمع و جور، قشنگ و دوست داشتنی بود.
یک نمونه از صفحات کتاب:
قلب دائم در اضطراب است؛ تا مادامی که به حق اصابت بکند. وقتی که به حق اصابت کرد؛ آرام می‌شود، داداش جون!

  • خبر سایت تریبون مستضعفین درباره چاپ اول کتاب (+)

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۳۵
حمید درویشی شاهکلائی
يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۳۵ ب.ظ

کتاب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

الگوی اسلامی ایرانی پیشرفتعنوان کامل کتاب: الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
سید علی خامنه‌ای
گرداوری، طراحی و تنظیم: موسسه علمی فرهنگی بصیرت
ناشر: مرکز مطالعات و پژوهش‌های سازمان بسیج دانشجویی
چاپ اول تابستان 1390
شمارگان: 10 هزار نسخه
سایت: motaleat.bso.ir
فروست: کتاب بصیرت 3
نکته:
در نه فصل و 180 صفحه، با ترتیب و نظم خوبی، سخنان آقا را درباره موضوعات مرتبط با بحث‌های الگو گرد هم آورده است.
از طرح جلد که به‌جای هزینه کردن از عکس آقا، از تصویر خلاقانه آسانسور استفاده شد تشکر می‌کنم.
این کتاب را در اتوبوس اردوی نشانی بهشت (
+)، بیستمین اردوی راهیان نور (بازدید از مناطق عملیاتی جنوب) بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، یازدهم تا 16 آبان 1390 خواندم.
 
اشتراک فید قفسه در گوگل ریدر: +
خبرمایه ما: http://Qafase.ir/rss
نسخه موبایل: http://Qafase.ir/M

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۸:۳۵
حمید درویشی شاهکلائی