معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه

نقد، بررسی و فروش کتاب با تأکید بر محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه

نقد، بررسی و فروش کتاب با تأکید بر محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه
Qafase.ir
من حمید درویشی شاهکلائی هستم؛ پژوهشگر، ویراستار و کتابفروش
دانش‌آموخته دکتری رشته فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
اینجا درباره کتابهایی که خوانده‌ام، می‌نویسم.
با راه‌اندازی کتابفروشی اینترنتی قفسه، شما می‌توانید کتاب‌های موجود را سفارش بدهید.
اطلاع از موجودی و خرید درباسلام: b2n.ir/bkbk
خرید مستقیم کتاب در بله: http://ble.ir/hdarvishi
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندهای روزانه
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
چند فهرست از کتاب‌های نسبتا خوب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۲۲ مطلب با موضوع «فرهنگ پایداری و مقاومت :: ادبیات داستانی و رمان» ثبت شده است

کتاب رمان قطره ای به وسعت دریا اثر طاهره سادات حسینی نشر قاف اندیشه قم
اولین رمان پیرامون زندگی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
طرح روی جلد کتاب قطره ای به وسعت دریا شهید قاسم سلیمانی طاهره سادات حسینی نشر قاف اندیشه قم

  • نویسنده: طاهره سادات حسینی
  • قطع: رقعی
  • ناشر: انتشارات قاف اندیشه قم
  • تعداد صفحات: 280
  • سال نشر: 1400 
  • ابعاد: 21.14
  • قیمت: 49000 تومان (مرداد 1401- اطلاع از آخرین قیمت و موجودی: در غرفه قفسه در باسلام جستجو کنید)
    شما می توانید نسخه چاپی کتاب قطره ای به وسعت دریا را مستقیماً از من در پیام رسان بله یا در باسلام بخرید!

    درباره محصول

    معرفی کتاب قطره ای به وسعت دریا

    معرفی رسمی کتاب قطره ای به وسعت دریا:
    این اثر به روایتی از زندگی حاج قاسم میپردازد ،به صورت پیچیده و در داستانی جذاب، داستانی که قصه ی زندگی جوانی یهودی اسرائیلی را شرح می دهد،جوانی که با دلی پر از کینه و انتقام ،قدم به ایران می گذارد تا انتقام خون پدرش را بگیرد و در اینجا با واقعیتهایی روبه رو می شود که زندگی اش را تحت تأثیر قرار می دهد ،در ایران ، معمای مرگ پدرش گابریل، برایش آشکار می شود و بارها تا مرز مرگ میرود وبرمیگردد و سرانجام....تمام این قصه را که قهرمان اول و آخرش،سردار دلهایمان است را در کتاب«قطره ای به وسعت دریا» بخوانید، رمانی به قلم خانم حسینی، نویسنده ی رمان هایی مانند: پروانه ای در دام عنکبوت، از کرونا تا بهشت، دام شیطانی، عشق رنگین و....رمان هایی که در فضای مجازی غوغا به پا کرده است.....
    با ما همراه شوید و از خواندن این کتاب که اولین رمانی ست که پا در این عرصه گذاشته و گوشه ای از زندگی سردار سلیمانی را متفاوت تر از قبل روایت نموده است، لذت ببرید و به خود .افتخار کنید که از دیار آزادمردان ایرانی هستید.

در کانال قفسه نوشتم:

  • اخیرا کتاب قطره‌ای به وسعت دریا را خواندم. این کتاب اولین #رمان پیرامون زندگی سردار شهید حاج #قاسم_سلیمانی است. #طاهره_سادات_حسینی در این داستان، تلاش کرده است تا ابعاد مختلف زندگی و شخصیت این انسان تراز انقلاب اسلامی را روایت کند. او یک داستان امنیتی طراحی کرده است. بخشهایی از داستان در سرزمینهای اشغالی می‌گذرد. یک جوان و یک افسر موساد به قصد خرابکاری وارد ایران میشوند. سادگی و صفای اهالی #کرمان و شیراز از جمله مضامین قابل توجه کتاب است.

  • خواندن کتاب قطره ای به وسعت دریا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

    علاقه‌مندان به خواندن سرگذشت‌نامه‌های شهدای هشت سال دفاع مقدس را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

  • علاقه‌مندان به داستانهای امنیتی و جنایی را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

  • علاقه‌مندان به بحثهای دشمن شناسی، یهودپژوهی، مطالعات منطقه ای اسرائیل و فلسطین را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

    بخشی از کتاب قطره ای به وسعت دریا

    در بخشی از کتاب قطره ای به وسعت دریا می‌خوانیم:

    سعی کردم از خیابان اصلی دور شوم و وارد کوچه ،پس کوچه های شهر شدم ،جهتی را در پیش گرفتم و به سرعت در حرکت بودم ،باید مکان خلوتی را پیدا میکردم تا کمی فکر کنم و بفهمم که چه کار باید بکنم،یعنی چه کاری می توانم،انجام دهم. بعد از ساعتی راهپیمایی ،به فضای چمنکاری کوچک و دنجی رسیدم،در پناه دیواری که از دید عابران پنهان بود،نشستم تا نفسی تازه کنم، وقتی که خودم را روی زمین ول کردم وسردی چمنها در بدنم پیچید،تازه فهمیدم که چقدر خسته شده ام،به نظرم وقت عصر بود،گوشیم را بیرون آوردم تا ببینم ساعت چند است که متوجه شدم ،گوشی هنوز خاموش است ، روشنش کردم و روی زانویم گذاشتمش، از گرسنگی دست و پایم به لرزه در آمده بود ،آخر منی که درکل عمرم همیشه وعده های غذایی ام سرجایش بود ،از شام شب گذشته ،دیگر هیچ چیز نخورده بودم،اینجا بود که یاد خاطره ی ژنرال افتادم که در کوه وبرف گیر افتاده بود واز شدت گرسنگی نمی توانست حرکت کند و آخر کار یک مشت نخودوکشمش جانش را نجات داده بود. آهی کشیدم و گفتم ،ژنرال..ژنرال....میهمانت گرسنه است...درست است که در اول به نیت شناختن تو آمدم تا به جنگت برخیزم ،اما الان اوضاع فرق کرده،با دانستن گوشه ای از کارها واعتقاداتت ،هدفم تغییر کرد ، واینبار میخواستم بشناسمت نه برای نبرد با تو،بلکه چون محو تو شده ام ،میخواهم غریق دریای وجودت شوم تا در محضرتو درس انسان بودن را فرا گیرم...وبه قول مش عباس.... به اینجای حرفم که رسیدم ،با آوردن اسم مش عباس ،یاد سوغاتی که به من داده بود افتادم. به سرعت یکی از زیپهای کوله پشتی را باز کردم و پاکتی را که مش عباس داده بود ،بیرون آوردم. خدای من ،باورم نمیشد،انگار مش عباس میدانسته که زمانی من محتاج همین سوغات میشوم،داخل پاکت فریزری ،مغز گردو وبادام و نخود وکشمش قاطی هم،وجود داشت و داخل پاکت فریزر دیگری برگه ی زردآلوی خشک شده مخلوط با انجیر خشک به چشم می خورد مانند انسان های قحطی زده ،مشت مشت از مغزها در دهانم میریختم،همانطور که از طعم خوبشان لذت میبردم به این فکر می کردم که الان مش عباس با شنیدن خبر شهادت ژنرال، در چه حال است؟کربلایی محمد چه می کند؟ پدرو مادر شهیدان که دلخوش به وجود ژنرال بودند،چه حالی دارند؟ فرزندانی که پدر از دست داده اند و به عموقاسم به چشم پدر نگاه می کردند،اوضاعشان چگونه است؟اصلا کل مردم ایران که سنگ عشق به ژنرال را به سینه میزنند ،حالشان چطور است؟ وای وای...رهبر ایران،با آن عشقش به ژنرال ،چگونه این غم عظیم را تحمل میکند؟ وای وای کودکان مظلوم سوری،عراقی،یمنی،رزمندگان لبنان وفلسطین ،چطور با درد نبودن این ژنرال بزرگ ،کنار میایند؟اصلا دنیا بدون ژنرالش چگونه دنیایی خواهد بود؟ غرق فکر بودم که با دیدن قطره های اشکی که بر روی چمنهای پیش رویم ،میریخت ،متوجه خودم شدم،آری من،آدیل یهودی،یک شهروند اسرائیلی ...
     

    درباره نویسنده

    طاهره سادات حسینی نویسنده کتاب قطره ای به وسعت دریا که از قلم قوی و روان و تخیلی برخوردارند و در فضای مجازی شخصیتی محبوب و مشهور می باشند مورد توجه خیل عظیمی از خوانندگان شده و از اقصی نقاط ایران طرفدار به خود جذب کرده است مبارزه با یهود و صهیونیست و تفکر ضد شیعی و انقلابی از تراوشات قلمی این نویسنده جوان می باشد. و همواره در صدد معرفی تفکر شیعه ناب و طرد افکار صهیونیست بوده و با قلم فرسایی به صورت رمان به واقعیت های پنهان از ایدئولوژی یهود می پردازد.

    و مژده به تمامی کسانی که دوست دار عاشقانه هایی در دل تاریخ هستند‌ ، رمان (امینه)، دخترکی که در میان عشق چندین شاهزاده ی سعودی گرفتار میشود ، از همین نویسنده منتشر شده است و از کتابفروشی اینترنتی قفسه قابل خریداری است.

از این نویسنده چه خوانده‌ام؟

  • رمان قطره ای به وسعت دریا
  • رمان امینه
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۱ ، ۱۱:۴۵
حمید درویشی شاهکلائی
طرح جلد کتاب اجاره نشین خیابان الامین
شما می توانید نسخه چاپی کتاب اجاره نشین خیابان الامین را مستقیماً از من در پیام رسان بله یا در باسلام بخرید! اطلاع از قیمت و موجودی: باسلام


معرفی کتاب اجاره نشین خیابان الامین

کتاب اجاره نشین خیابان الأمین اثر علی اصغر عزتی پاک
هشت سال معرکه سوریه با جمال فیض اللهی نشر معارف

علی اصغر عزتی پاک نویسنده شناخته شده ای است و نیاز به معرفی نداره.
اجاره نشین خیابان الامین اثری رمان گونه و دراماتیک اما کاملا مستند و غیر مخیل است. این کتاب روایت زندگی شخصیتی تواب به نام جمال فیض اللهی است که کرامتی از حضرت رقیه وی را متحول و مجاور حرم خویش می‌کند بعدها با شروع نا آرامی‌های سوریه و ظهور داعش وی عضو هسته اولیه مدافعین حرم می‎شود.

کنجکاوی‌مان دربارۀ زندگی و احوال جمال فیض‌اللهی در «باب‌الصغیر» اتفاق افتاد؛ هنگامی که داشت دربارۀ شخصیت‌های مقدس و محترمِ مدفون در این قطعۀ تاریخی برای زائرین توضیح می‌داد.

او در روایت‌هاش از سرگذشت مدفونین در آن مَراقِد، گریزهای بسیار خاصی می‌زد به اوضاع و احوال سوریه، و می‌گفت که کربلا را پس از مواجهۀ مستقیم با جنایات داعش و تکفیری‌ها بیشتر لمس کرده، و باور کرده که انسان می‌تواند واقعاً همان‌قدر که در تاریخ عاشورا آمده، جانی و وحشی باشد.

من همان‌جا، و هنگامی که زائران را فرستاد داخل ساختمانِ یکی از مراقد و خود ماند بیرون در، رفتم سراغش. گفتم: «منظورت از مواجهۀ مستقیم و بلاواسطه چیست آقاجمال؟» خندید و گفت: «من در همین سال‌ها با چشم‌هایم دیده‌ام آنچه را که تاریخ از جنایات اشقیا گفته در کربلا!» پرسیدم: «کجا؟» گفت: «در همین سوریه دورت بگردم!»

و این شد آغازی بر هر آنچه در کتاب اجاره نشین خیابان الامین آمده. جمال خود سرگذشت شگفتی دارد، اما شگفت‌تر از زندگی‌اش وقایعی است که از هشت سال جنگ سوریه به چشم دیده است.

مشاهدات جمال از جنایتهای داعش و روایت وی از شکل گیری هسته اولیه مدافعان حرم و دهها ماجرای مستند و شگفت انگیز دیگر و نیز نثر روان جناب آقای علی اصغر عزتی پاک اثری جذاب و خواندنی را شکل می‌دهند.

 

برشی از کتاب اجاره نشین خیابان الامین

شروع این هشت سال عجیب از آن‌جا بود که من فارغ از تمام گذشته‌ام در ایران و ایلام، نشسته بودم در دفتر کارم در دیاربکرِ ترکیه که شاگرد ارسلان آمد گفت: «یک نفر دنبالت می‌گردد آقاجمال.» گفتم: «چه‌کار دارد؟» گفت: «نمی‌دانم. فقط گفت با جمال فیض‌اللهی کار دارم.»

گفتم: «بیاورش این‌جا!» ارسلان گفت: «نمی‌خواهد بیاید این‌جا.» و به ریخت‌وپاش از هر نوع در دفتر اشاره کرد و گفت:‌ «نمی‌بینی وضعیت را؟!» راست هم می‌گفت؛ خودش و یکی – دو تای دیگر داشتند مواد می‌کشیدند، و دو – سه نفر دیگر سرشان به نوشیدن گرم بود. خُب، پاتوق بود آن‌جا.

رفیق‌ها می‌آمدند؛ آشناها می‌آمدند. ارسلان گفت: «اگر دیدی آدمِ درست‌وحسابی است، نیاورش این‌طرف‌ها.» گفتم: «اگر آن کسی است که حدس می‌زنم، آدمِ محترمی است.» گفت: «پس بروید یک جای دیگر!»

رفتم و دیدم بله؛ خودش است. آشنایی قدیمی که برادرِ دوستِ شهیدم بود؛ دوستی که عزیزِ من بود و چند سال بعد از جنگ، شهید شده بود به خاطر جانبازی. هم قطع نخاع شده بود در جبهه و هم شیمیایی. مرحوم یکی – دو سالی از من بزرگ‌تر بود و همیشه برایم احترام داشت. آدم خاصی بود.

با این‌که برای خودش در سپاه کسی بود، تا روز شهادتش هیچ‌کس نمی‌دانست کجاست و چه‌کاره است. مثل یک آدم عادی در محله و شهر می‌گشت و قاتی مردم بود. همه،‌ حتی ما که دوستش بودیم، تازه بعد از شهادتش فهمیدیم فرماندهٔ مهمی در غرب کشور بوده، و چه و چه.

در واقعیت هم چه کسی باور می‌کند یکی که روی ویلچر است، فرماندهٔ امنیّتی باشد و جایگاه بالا و مهمی داشته باشد؟! من خیلی باهاش دوست بودم، و دوستش می‌داشتم. از برادرِ دوست شهیدم پرسیدم: «شما کجا، این‌جا کجا حاجی؟!» گفت: «والله داریم می‌رویم سوریه. گفتیم سری هم به تو بزنم.»

تشکر کردم و گفتم لطف کرده. خبر و احوالِ ایلام و دوستان مشترک را پرسیدم و خودم را دربارهٔ شهر و دیارم به‌روز کردم. آخر سر، این آشنای قدیمی برگشت گفت: «حاجی دو بار پشت سر هم آمده به خوابم. حرفش هم این است که تو چه‌جور برادری هستی که این رفیق من جمال دارد توی آتش می‌سوزد و هیچ کمکش نمی‌کنی؟!»

گفت دفعهٔ اول رفته از دوست و آشنا پرسیده که خبر دارید جمال، رفیق حاجی، کجاست و چه‌کاره است؟ یکی پاسخش می‌دهد: «بابا بهترین اوضاع را دارد در ترکیه. هرچه اتوبوس از ایران می‌رود، با این‌ها کاسبی می‌کند. میلیاردرند برای خودشان. غمی ندارد.»

آشنای ما اما برمی‌گردد می‌گوید: «از کجا معلوم؟ آدم که بی‌مشکل نمی‌شود!» جواب می‌شنود: «نه، هیچ مشکلی ندارد!» این بنده‌خدا راضی‌ناراضی می‌رود پیِ کارش و بی‌خیال می‌شود. اما خواب برایش تکرار می‌شود روز بعدش.

دوباره حاجی را خواب می‌بیند و می‌شنود که: «چرا دست روی دست گذاشتی و کمکش نمی‌کنی؟» آشنای ما دیگر خیلی جدی مشکوک می‌شود؛ و چون عازم سوریه بوده در همان ایام، نشانی‌ام را از کَس و کارم می‌گیرد و می‌آید سراغم.

من در جوابش گفتم: «بابا این چه حرفی است؟ حاجی از آن دنیا، چه کارِ ما دارد؟! تازه‌شم، من تو هیچ آتشی نیستم و وضعم هم خوب است.» یک شوخی هم کردم و گفتم: «ببینم، شب چه خوردی که همچین خوابی دیدی؟!» گفت: «نه؛ جدی بگیر! شهید است طرف.»

گفتم: «می‌دانم شهید است.» و بعد سرِ درددل را باز کردم و گلایه کردم که: «اصلاً چرا شهید باید بیاید به خواب تو؟!» و همهٔ حرف‌های تلنبارشده در دلم را هوار کردم روی سرش که: «امثال تو بابت خون او شدید همه‌کاره و مرام‌شان را فراموش کردید!» بعد یادش آوردم که طفلک حاجی می‌آمد پیش من درددل می‌کرد که کسی نیست کمک کند سوندش را عوض کند؛ و از همین آدم هم گِله می‌کرد که تنهایش گذاشته.

گفتم: «اما می‌دانی که من خودم این‌طور نبودم. یادم است یک بار که داشتم کمکش می‌کردم، سوندش پاره شد. خجالت کشید از این‌که ادرارش ریخت روی دست و پایم. گفتم: حاجی این ادرار نجس نیست.

گفت: هست! گفتم: من فکر می‌کنم نجس نیست! و بعد شوخی‌ای کردم باهاش که افتاد به خنده. گفتم: اگر اصرار کنی نجس است، باهاش صورتم را می‌شویم‌ها! متأثر شد از این هم‌دلی و افتاد به گریه. گفت: اگر رفیقی مثل تو نداشتم…»

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۰۱ ، ۰۹:۲۸
حمید درویشی شاهکلائی

product.name

کتاب رمان شیدایی اثر صادق کرمیار انتشارات کتاب جمکران

  • نویسنده: صادق کرمیار
  • قطع: رقعی
  • ناشر: انتشارات کتاب جمکران
  • تعداد صفحات: ۲۲۲
  • سال نشر چاپ اول: ۱۴۰۰
  • ابعاد: ۱۹.۱۲

خرید نسخه چاپی کتاب شیدایی مستقیماً از من در پیام رسان بله یا در باسلام

کتاب داستان رمان شیدایی اثر صادق کرمیار خالق نامیرا انتشارات کتاب جمکران

شیدایی رمانی است از نفس‌های بریده! نفس‌های بریده مردان و زنانی که از خود گذشتند تا به شیدایی برسند. درست مثل مینا و سعید، داستان شیدایی مینا و سعید به دوران جبهه و جنگ برمی‌گردد. مینا پزشک یک بیمارستان است و سعید مدیر تولید یک کارخانه. زوجی که آروزی پدر و مادر شدن دارند و در این بین درگیر یک موضوع جنجالی می‌شوند، ماجرایی که این‌بار جان نوزدان بیگناه را نشانه گرفته است.

این‌بار صادق کرمیار به سراغ یک پرونده جنجالی رفته است. ماجرایی چالشی که قربانیان آن نوزادان معصوم و بی‌گناه هستند. رمانی که دل در داستان جنگ و دفاع مقدس داشته و پا در حوادث جنجالی روز می‌گذارد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«بدبخت! این چه جهانی است که به نام آگاهی سال‌ها در خود پرورش داده و حالا می‌بینی که هیچ چیز با برنامه‌ریزی‌های ابلهانه تو پیش نرفته. حالا همان بچه، نه تاوان رنج‌های تو، که نتیجه لذتی است که حاصل عهد روز عقد با سعید است، نه حاصل عشقی که برای تو آگاهی به ارمغان بیاورد. همان بچه هنوز نیامده می‌خواهد جان تو را بگیرد و آمدن خود را مشروط به رفتن تو کند و ماندن تو را محکوم به گورزادی خویش! تا از این پس نیز زندگی‌ات با عذاب وجدان و جگرِ پاره همراه باشد...

 ----

خب،‌ کتاب شیدایی رمان قابل قبولی است. چند تا داستان به هم پیوسته دارد. زن و شوهری که در جبهه عاشق هم می‌شوند. مدیران فاسد اقتصادی و کارخانه‌ای که قربانی مطامع مدیران است و با تلاش مافیای واردات به سوی تعطیلی می‌رود. کارمند متعهدی که هنوز پای آرمانها و زندگی سالم ایستاده‌ است اما همسرش چه گناهی کرده است؟ و داستانهای دیگری که هر یک در نوع خود جالب توجه هستند. با چند نفر که صحبت می‌کردم،‌ این اتفاق نظر وجود داشت که پایان کتاب زود اتفاق افتاد و اجمالاً داستان معمولی تمام شد. پس انتظارتان را از کتاب بالا نبرید! 

 

درباره نویسنده

صادق کرمیار را پیشتر با نامیرا شناختیم. رمان فاخر و پرفروشی که با نقل قولی از حضرت آقا با استقبال خوبی هم مواجه شد و در پویش روشنا هم به مردم معرفی شد. رمان مستوری را هم از صادق کرمیار شاید خوانده باشید که همین بحث فساد اقتصادی را با زندگی شهید زین الدین و چند داستان دیگر در هم آمیخته بود.

خرید نامیرا در باسلام

خرید مستوری در باسلام

 

به زودی در قفسه خواهید خواند:

کتاب داستان «به اتفاق فرمانده» اثر محمد کاظمی نیا نشر شهید کاظمی، چاپ اول ۱۴۰۰

کتاب مالک زمان، داستان‌هایی از تطبیق زندگی دو سرباز ولایت مالک اشتر نخعی و شهید حاج قاسم سلیمانی، گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، انتشارات شهید ابراهیم هادی،‌ چاپ اول ۱۳۹۹

کتاب خدای خوب ابراهیم، بررسی ویژگی های قرآنی شهید ابراهیم هادی، گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ اول 1398

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۰۰ ، ۲۰:۴۶
حمید درویشی شاهکلائی

#کتاب_شب هیئت میثاق با شهدا

این هفته: کتاب بدون مرز

جدیدترین اثری که #داستان زندگی #شهید #مصطفی_چمران است

کاری از #هاشم_نصیری

انتشارات #کتابستان

خرید با تخفیف: https://zaya.io/bmrz

www.Qafase.ir | @Qafase

با #کتاب، تازه بمانید: ble.ir/join/ZTk3NGIyNT

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۵۵
حمید درویشی شاهکلائی

 

کتاب زایو *ارسال رایگان* - باسلام

حالا که بحث #ویروس کرونا داغه، یادی کنیم از کتاب خوب زایو. زایو از آن کتاب‌هایی است که باید آن را با غرور و افتخار خواند. ماجرای این #رمان ایرانی مبارزه با یک ویروس است اما در آینده اتفاق می‌افتد و پایان دل‌انگیزی دارد. قابل توصیه برای ۹ تا ۹۹ سال.
نوشته #مصطفی_رضایی
قطع رقعی، ۲۹۲ ص، نشر #کتابستان
خرید اینترنتی:
https://b2n.ir/zaio

  • ‌برچسب‌ها: رمان ایرانی، مصطفی رضایی کلورزی، انتشارات کتابستان معرفت تهران، آینده‌نگری، داستان علمی تخیلی، پیشرفت‌های فناورانه، داستان جنایی امنیتی،  

#رمان زایو یک اثر موفق، متفاوت و شاخص از نویسنده‌ای جوان (#مصطفی_رضایی_کلورزی متولد ۱۳۶۹) است. این داستان، تصویرسازی از آینده است. یک اثر علمی تخیلی قابل قبول ایرانی را بخوانید. دعوتید به ۳۰۰ صفحه هیجان در تقابل خیر و شر در جهان بدون اسرائیل همراه با پیشرفت‌های فناورانه و ایدئولوژیک انقلاب اسلامی.

#کتابستان

 

پ.ن: دکتر سعید جلیلی در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ این کتاب را به نوجوانان هدیه داد و آنان را دعوت به مطالعه این کتاب کرد.

 

 

۰ نظر ۲۴ خرداد ۰۰ ، ۰۹:۲۵
حمید درویشی شاهکلائی

کتاب کودک «یک دونه نون صد دونه نون» ترانه‌های کودکانه و رنگ‌آمیزی «فردا رو ما می‌سازیم» کاری از «خانه همبازی» انتشارات راه یار

 

کتاب کودک یک دونه نون صد دونه نون ترانه‌های کودکانه و رنگ‌آمیزی فردا رو ما می‌سازیم کاری از خانه همبازی انتشارات راه یار- باسلام
 

کتاب نان سالهای جنگ را خوانده‌اید؟ نقش زنان روستای صدخرو در پخت #نان برای جبهه‌ها. حالا انتشارات #راه_یار کتاب کودکش را هم چاپ کرده است.
«یک دونه نون صددونه نون»؛ جلد اول از مجموعه کتاب‌های «فردا رو ما می‌سازیم» است که به همت «خانه هم‌بازی» تولید شده است. این مجموعه #شعر و #رنگ‌آمیزی به نقش کودکان در موقعیت‌های تاریخی انقلاب می‌پردازد. کودکان با قدم گذاشتن در دنیای این کتاب‌ها هم از بازی و سرگرمی لذت می‌برند، هم با تاریخ و فرهنگ خود آشنا می‌شوند و هم اینکه با تقویت خودباوری و مسئولیت‌پذیری، فهم خود را از موقعیت‌های کتاب کامل می‌کنند.
این کتاب روایتی ا‌ست کودکانه از تاریخ دفاع مقدس که به مشارکت بچه‌ها در فعالیتهای پشتیبانی جنگ با محوریت تامین مردمی نان جبهه‌ها می‌پردازد.
قطع خشتی، 16 صفحه، رنگی، چاپ اول و دوم 1399
قیمت: 12000 تومان
خرید با تخفیف در باسلام: b2n.ir/knon
خرید مستقیم در بله: @hdarvishi

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۹ ، ۱۴:۳۸
حمید درویشی شاهکلائی
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۲۱ ق.ظ

کتاب «و توی دروازه» نوشته «عباس سعیدی»

طرح جلد کتاب و توی دروازه عباس سعیدیترسیم بهتری از واقعیت جنگ برای نوجوان در قالب طنز

کتاب «و توی دروازه» نوشته «#عباس_سعیدی»
#داستان #طنز #دفاع_مقدس برای نوجوانان
نشر #جمکران

نثر روان و خواندنی
تلخ و شیرین جنگ؛ روایت مقاومت اهالی روستا در برابر ارتش بعث عراق با محوریت یک پسربچه باصفا

#رمان 
۱۸۰ صفحه، رقعی

۰ نظر ۲۶ آذر ۹۹ ، ۰۹:۲۱
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۲۵ ق.ظ

داستان طنز «آبنبات هلدار» مهرداد صدقی

زندگی ساده و دوست‌داشتنی در دهه ۶۰ را با #داستان #طنز آبنبات هلدار تجربه کنید!

شخصیت اول داستان، کودکی است که با تحلیل‌ها و شیطنت‌هایش لبخند را مهمان لب‌هایتان می‌کند.

خداقوت به نویسنده: #مهرداد_صدقی

۴۱۶ ص

پس از موفقیت و استقبال صورت‌گرفته، #سوره_مهر جلد سوم این کتاب را پیش‌فروش می‌کند.

www.Qafase.ir | @Qafase

با #کتاب، تازه بمانید:

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۲۵
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۲۵ ق.ظ

کتاب «آن مرد در باران رفت» شهرام شفیعی

کتاب «آن مرد در باران رفت» شهرام شفیعی

#داستان دختری از خانواده‌ای پرجمعیت. جنگ که می‌شود، پدر می‌خواهد به جبهه برود...

#شهرام_شفیعی نشر #شاهد

www.Qafase.ir | @Qafase

با #کتاب، تازه بمانید:

۱ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۲۵
حمید درویشی شاهکلائی
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۲۲ ق.ظ

کتاب رمان «دخیل عشق»؛ مریم بصیری

طرح جلد کتاب رمان دخیل عشق مریم بصیری

کتاب رمان «دخیل عشق»؛ مریم بصیری


این کتاب را بیشتر از این جهت خواندم که موضوع پویش #کتاب_و_زندگی قرار گرفته بود و به همین علت،‌ بسیاری از مردم عادی آن را می‌خواندند و طبعاً از من نظرم را خواهند پرسید و اصلاً زشت بود که می‌گفتم نخوانده‌ام!

اولش که خواندن کتاب را شروع کردم، نسبتاً ناامید شدم و تعجب کردم چرا این کتاب را انتخاب کرده‌اند. شروع قدرتمندی نداشت. اما به تدریج نظرم عوض شد و به انتخاب‌کنندگان حق دادم. الآن هم که کتاب تمام شده، راضی‌ام از وقتی که پای خواندنش گذاشتم.

ماجرای کتاب، داستان زن پرستاری است که از ۲۰ سال پیش تا حالا می‌خواهد با کسی ازدواج کند که جانباز باشد!

اگر فیلم‌هندی‌بازی‌های غافل‌گیرنده آخر کتاب را نادیده بگیریم، نویسنده تلاش خوبی کرده تا کلی شخصیت طراحی کند و از آن‌ها برای پرورش داستانش استفاده کرده است اما ته ماجرا برای آشنایان با فرهنگ دفاع مقدس قابل حدس‌زدن است و جای غافل‌گیری ندارد.

عمده اتفاقات کتاب در مشهد می‌گذرد. حرم امام رضا و توسل هم نقش جدی دارد. مضمون اصلی اما جانبازان و آسایشگاه آنان است. مشکلات اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و سازمانی هم کم‌وبیش هست. جای خالی سیاست اما احساس می‌شود! ما از یک کتاب رمان انتظار داریم کتاب همه‌چیز باشد؛ از اخلاق فردی تا زندگی اجتماعی.

قهرمان اصلی کتاب، یک زن است. پرداختن به زنان و ارائه یک الگوی خوب قابل تقدیر است. البته نمی‌توان گفت که کتاب به سبک زندگی دینی پرداخته است ولی خالی از اشعار به آن نیست.

چاپ اول کتاب ظاهراً در ۲۹۰ صفحه توسط عصر داستان در ۱۳۹۱ انجام شد و بعدها ۶۰ صفحه به کار اضافه شده است بدون اینکه به داستان و اتفاقات آن چیزی اضافه شود.

نویسنده نثر خوب و قدرتمندی دارد و داستان‌نویسی را بلد است.

استفاده از اسامی واقعی کوچه‌ها و محله‌ها در مشهد بر جذابیت کار افزوده است.

خدا به نویسنده خیر دهاد.

اطلاعات کتاب‌شناختی اثر

به زودی در قفسه
کتاب دیدار با آفتاب، خاطرات جانباز محمد یحیایی؛ سمیرا سادات امامی/ انتشارات کتاب سمنگان سمنان
کتاب فواره گنجشک‌ها، زندگی داستانی امام جعفر صادق؛ محمود پوروهاب/ انتشارات مسجد مقدس جمکران قم

عنوان کامل کتاب

دخیل عشق

پدیدآور

مریم بصیری (متولد ۱۳۴۸)

ناشر

قم، انتشارات کتاب جمکران
چاپ قبلی: انتشارات عصر داستان

قطع رقعی، چاپ نهم، ۱۳۹۶- ۳۵۸ صفحه.

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۲۲
حمید درویشی شاهکلائی