معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه

نقد، بررسی و فروش کتاب با تأکید بر محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه

نقد، بررسی و فروش کتاب با تأکید بر محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه
Qafase.ir
من حمید درویشی شاهکلائی هستم؛ پژوهشگر، ویراستار و کتابفروش
دانش‌آموخته دکتری رشته فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
اینجا درباره کتابهایی که خوانده‌ام، می‌نویسم.
با راه‌اندازی کتابفروشی اینترنتی قفسه، شما می‌توانید کتاب‌های موجود را سفارش بدهید.
اطلاع از موجودی و خرید درباسلام: b2n.ir/bkbk
خرید مستقیم کتاب در بله: http://ble.ir/hdarvishi
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندهای روزانه
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
چند فهرست از کتاب‌های نسبتا خوب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انگلستان» ثبت شده است

عنوان کتاب: من مینوتار هستم پدیدآور اصلی: آنتونی مک گان
مترجم: فریده خرمی ناشر: پیدایش
تعداد جلد: 1 مخاطب: نوجوان
تعداد صفحه: 80 موضوع: اضطراب،طردشدگی

 

چاپ اول 1402



خلاصه داستان:
داستان با راوی سوم شخص شروع میشود. از کودکی به اسم متیو که جزو افراد حاشیه ای اجتماع است. همکلاسیهایش او را گربه بوگندو صدا میزنند و مسخره میکنند. او خودباوری ندارد. او فقیر است. در ضمن، مادرش هم بیمار است و باید از او مراقبت و پرستاری کند. او آب گرم برای حمام کردن ندارد. مورد اذیت و آزار دیگر دانش آموزان است. بالاخره به مدرسه راهنمایی میرود اما اوضاع بهتر نمیشود. ما متوجه میشویم راوی اول شخص است اما خجالت میکشید خودش را معرفی کند!
(خطر لو رفتن داستان) کلاس نهمی میشود. او تلاش میکند با یکی از همکلاسیها به اسم اری دوست شود. به مناسبت تولدش یک شعر میگوید و به طور مخفیانه به دستش میرساند. آری هم نسبتاً در طبقه فقراست. پدرش به سختی توانسته دوچرخه ای برای او تهیه کند. دوچرخه دزدیده میشود. متیو با اسم مستعار مینوتار با دزدان دوچرخه قرار میگذارد و آن را از دست آنها می رباید! اما دوستان اری فکر میکنند او خود دزد دوچرخه بوده است. دزدان واقعی متیو را می یابند و به باد کتک میگیرند که دیگران سر میرسند و حقیقت آشکار میشود. پایان داستان البته چندان گل و بلبل نیست. فقر خانوادگی متیو ادامه دارد و رفاقت خاصی بین او و اری شکل نمیگیرد اما متیو خود را به عنوان عضوی از گروه خرخوانهای مدرسه باور میکند!

بررسی:
1- کتاب برای مخاطب نوجوان، جذابیت بصری ندارد. مصور نیست. قلمها هم ریز و نامناسب هستند و... 
2- به نظر میرسد مترجم در انتخاب معادلها خوش سلیقه نبوده است. بعضاً عبارتها به شدت گل درشت و نچسب هستند. بسیاری از گفتگوها متناسب با مخاطب نوجوان باید تعدیل شوند.
3- ایده اصلی کتاب این است که «طرد شده ها هم قدرت دارند» و این را به صورت درشت روی جلد نوشته است. اما غلبه فضای داستان برعکس است. یک فضای به شدت تلخ و سیاه و به همین نسبت هم غیرقابل باور. حتی در بخش پایانی که گروه خرخوانها جلوی اراذل و اوباش ایستادگی میکنند و وارد درگیری میشوند، باورپذیر نیست. رفتار متیو با آنها هم قابل باور نیست. 
4- چه بسا این کتاب با یک ترجمه و طراحی دیگر برای نوجوانی که دچار انزواگرایی و ضعف خودباوری هستند، مناسب باشد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۹
حمید درویشی شاهکلائی

تازه های نشر: چاپ اول 1402
کتاب کتاب دست بلوط ها را بگیر
عنوان اصلی Wildoak اثر سی. سی. هرینگتون ترجمه آهو الوند نشر پرتقال

عنوان کتاب: دست بلوط ها را بگیر پدیدآور اصلی: سی سی هرینگتون
مترجم: آهو الوند ناشر: پرتقال
تعداد جلد: 1 مکان: انگلستان
تعداد صفحه: 259 مخاطب: نوجوان +12 سال

خلاصه داستان:
 

۱۹۶۳ میلادی، لندن. دختر نوجوانی به اسم مگی لکنت زبان دارد و هیچ دوستی ندارد جز حیواناتش. خودش را مجروح می‌کند تا جلوی همکلاسی‌هایش حرف نزند. پدرش او را درک نمی‌کند. اما در پی درمان اوست. مادرش او را به نزد پدربزرگ در ییلاقات میفرستد تا شاید خوب شود. مگی که در لندن حیوانات و حشرات مختلفی را به دوستی گرفته بود و با آنها روزگار می‌گذراند، در ییلاق هم به جای گفتگو با پدربزرگ مهربانش، به طبیعت پناه می‌برد و با درخت بلوط دوست میشود اما ناگهان پلنگی را می‌بیند.
(خطر لو رفتن داستان) این پلنگ به نوعی حیوان خانگی بود که صاحب جدیدش آن را رها کرده است. به تله می‌افتد و مجروح میشود. پدربزرگ وجود پلنگ را باور نمی‌کند. پس مگی مخفیانه برایش غذا میبرد و درمانش می‌کند. اهالی روستا تصمیم به دستگیری پلنگ میکنند. سرانجام پلنگ به باغ وحش منتقل میشود و مگی در بزرگسالی به یک فعال محیط زیست تبدیل میشود.

بررسی:
 

1- مترجم اسم کتاب را تغییر داده است. اسم انتخابی او هم تقریباً بی معنی است. موضوع اصلی کتاب نجات پلنگ است نه نجات بلوطها.
2- کتاب شامل توصیفهای خشن و وحشتناک مثل کشتن گورگن یا مجروح شدن پلنگ توسط تله و... است.
3- موضوع کتاب به نوعی رابطه انسان و طبیعت است اما دلیل خاصی برای حفاظت محیط زیست یا دوست داشتن آن نیاورده است. بله. ما مگی را می بینیم که به جای اینکه با انسانها صحبت کند، با حیوانات و طبیعت صحبت میکند. جالب آنکه با آنها بدون لکنت صحبت میکند!
4- روند داستان به شدت خسته کننده است.
5- کتاب مصور نیست. از نظر جذابیت بصری، نمره خوبی نمیگیرد. عرض کتاب هم زیاد است. جالب آنکه در نسخه انگلیسی 336 صفحه است و همان مقدار محتوا در زبان فارسی در دوسوم آن چپانده شده است.
6- یک مضمون برجسته کتاب، لکنت زبان دختر نوجوان است. متأسفانه هیچ راه حل مناسب یا شیوه مواجهی با این موضوع دیده نمیشود. حتی پس از چند دهه در دوران پیری آن دختر هم لکنت زبانش درست نشده است.
7- یک مشکل مگی دوست‌یابی بود. آن هم پاسخ مناسبی نیافت.
8- رفتار پدربزرگ هم در ابعاد مختلف، باورپذیر نیست. به ویژه شرکت در ماجرای دزدی پلنگ. علی الخصوص که نوه طفل معصومش را فرستاد به کام سارقان  و خود در خودرو منتظر ماند تا آن دختر بچه الکن، با پلنگ برگردد!
9- حجم کتاب متناسب با موضوع و پردازش آن نیست. خیلی حجیم شده است.
10- از نظر ویراستاری هم چندان دلچسب نبود. مثل مواردی که «را» بعد از فعل آمده بود (ص 179) یا نوشتن کلمه جنب به صورت جم (ص 121) یا خرده به صورت خورده (ص 82) یا تکرار کلمه زن (ص 53). 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۸
حمید درویشی شاهکلائی

تازه های نشر
کتاب عمه بدجنس، اثر دیوید والیامز، ترجمه مریم رفیعی، نشر گیسا
356 صفحه
چاپ اول 1402


خلاصه داستان

داستان در سال 1933 انگلستان اتفاق می افتد. عمه آلبرتا یک زن شرور است. او دوست دارد یک موزه درباره جغدها بسازد. به همین منظور عمارت خانوادگی اشرافی شان را میخواهد تصاحب کند. با یک تصادف ساختگی برادرش را از بین می برد اما متوجه میشود به امضای برادرزاده نیاز دارد تا ملک عمارت را به نام خودش انتقال مالکیت بدهد. از دروغ و تهدید و شکنجه و همه ابزارهای ممکن استفاده میکند تا برادرزاده 12 ساله اش، استلا اولاً جای سند را به او بگوید و ثانیاً آن را امضا کند. او حتی استلا را زندانی میکند. در زندان، استلا با روح یک پسر نوجوان 12 ساله دودکش پاک کن که از قضا در همان عمارت مرده است، آشنا میشود.

(خطر لو رفتن داستان) آنها به یکدیگر کمک میکنند تا در برابر عمه پیروز شوند. عمه اما جای سند را پیدا میکند و نهایتاً امضای دخترک را میگیرد. سرانجام ماجرا اما چیز دیگری است. آنها متوجه میشوند آن پسر نوجوان در حقیقت، عموی استلا و مالک حقیقی عمارت است که سالها قبل توسط آلبرتا کشته شده است. (و البته پیش از آن هم توسط آلبرتا به رودخانه انداخته شده بود اما نجات یافته بود.) جغدها به کمک نوجوانان می آیند و عمه را شکست میدهند. آن عمارت هم به پرورشگاه تبدیل میشود.

بررسی
1- این کتاب پیشتر توسط یک مترجم و ناشر دیگر منتشر شده بود. اسم قبلی کتاب: عمه ترسناک. به نظر میرسد عمه وحشتناک برای awful ترجمه بهتری باشد. البته مطابق محتوای داستان، عبارت بدجنس عنوان مناسب تری برای کتاب است.
2- کتاب مصور است. همچنین از نظر جذابیت بصری (صفحه آرایی، انتخاب قلم و...) برای مخاطب نوجوان (8 تا 16 سال) مناسب است.
3- از نظر نثر نویسنده و نیز جذابیتهای داستانی برای مخاطب نوجوان (10 تا 14 سال) مناسب است.
4- نویسنده یک نویسنده موفق و پرفروش و همچنین یک بازیگر و شخصیت تلویزیونی است. کتابهای مختلفی از او در سطح جهانی و کشور ما ترجمه شده است.
5- از نظر موضوعی کتاب را باید در دسته ادبیات وحشت (داستان ارواح) طبقه بندی کرد اما به طور نصفه نیمه با یک کار طنز و خنده دار مواجهیم. واقعاً نمیشود این کتاب را جزو این دسته ها طبقه بندی کرد. به اندازه کافی طنز نیست، به اندازه کافی هم ترسناک نیست.
6- کتاب از جهت برخورداری از پیامهای محتوایی و اخلاقی، دچار فقر است. شاید تنها مضمون مورد توجه در این زمینه، تبدیل عمارت بلااستفاده به پرورشگاه در صفحات پایانی کتاب باشد.
7- ما در کتاب با مجموعه‌ای از قتلها، خرابکاریها و خشونتها مواجهیم که وجه چندانی ندارند. در برخی موارد هم روابط علی معلولی در نیامده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۰۱
حمید درویشی شاهکلائی
عنوان کتاب: نجیب زاده ی جذاب من پدیدآور اصلی: نانسی کمپبل الن
مترجم: طراوت رومیانی ناشر: پیدایش
چاپ اول: 1402  
تعداد صفحه: 256

My Fair Gentleman

مجموعه عاشقانه های عجیب

بر اساس داستان بانوی زیبای من اثر جورج برناد شاو

خلاصه داستان
جک الیوت پسر یک نجیب زاده است. پدرش اما با زن فقیری ازدواج کرد و از سوی خانواده اش طرد شد و در فقر مرد. پدربزرگ در آستانه مرگ، جک را وارث خود اعلام کرد. جک در فقر بزرگ شده و در ملوانی به موفقیتهایی دست یافته است و همه عشقش دریاست. اما حالا برای رفاه مادر و خواهرش مجبور است از دریا -حداقل برای مدتی- دست بکشد و مثل اشرافزادگان زندگی کند. اما حالش از آنها به هم میخورد و سبک زندگیشان را دوست ندارد. آیوی زن نجیب زاده جوانی است که قرار است به او آداب و سنتهای نجیب زادگان را در یک ماه بیاموزاند.
(خطر لو رفتن داستان)

 آنها عاشق هم میشوند و اتفاقاتی رخ میدهد که با آداب نجیب زادگی در تضاد است. همچنین موانعی برای ازدواج وجود دارد. از سویی دیگر مرگ جک باعث میشود، همه ثروتش نصیب پسرعمویش شود. جک دوبار تا پای مرگ میرود و هربار زنده میماند. جک سه مشکل دارد: یادگیری آداب نجیب زادگان و اداره امور، زنده ماندن از توطئه های قتلش و عشق دیوانه‌وارش به معلمش. نهایتاً جک جذب فرهنگ نجیب زادگی میشود و عشق دریا از سرش می پرد و آنها تصمیم میگیرند با یکدیگر ازدواج کنند.

بررسی: 
1- کتاب از جهت توصیف روابط شهوانی بین خانم معلم و شاگردش که در فضای نجیب زادگی انگلیس قرن 19 هم ناشایست دانسته میشد، برای نوجوانان مناسب نیست.
2- ما از کتاب عاشقانه انتظار نداریم اینقدر خشمگین باشد.
3- فصل اول خوب و قوی بود. با مکالمه‌های قوی. اما فصول بعدی، نه. گره های داستان ضعیف بودند. تقریباً خیلی زود مشخص شد آنها با هم ازدواج میکنند و جک نجیب زاده میشود. فقط باید صبر میکردیم داستان تمام شود. گره گشایی خاصی هم در فصل آخر صورت نگرفت. روند داستان به شدت کند جلو رفت.
4- رفتارهای آیوی و تصمیماتش باورپذیر نبود. گفتنی است در نسخه اصلی داستان که اثری از جرج برنارد شاو است، عنوان اثر «بانوی جذاب من» است و این زن است که باید آداب درست سخن گفتن را بیاموزد. اما اینجا برعکش شده و یک مرد ملوان باید از یک زن آموزش ببیند که با توجه به فضای نجیب زادگان، باورپذیر نیست که یک زن از طبقه اشراف این همه مدت دور از خانواده اش با یک ملوان بی سروپا بگذراند؛ به ویژه در دوره ای که دختران نجیب زادگان حق کار برای کسب درآمد نداشتند. (گفتنی است در کتاب، اثر جرج برناد شاو «آقای زیبای من» عنوان شده است که صحیح نیست.)
5- کتاب سه گره دارد: تبدیل شدن به نجیب زاده، عشق شهوانی به معلم و توطئه های قتل. برای هیچ کدام پردازش مناسبی وجود ندارد. هیچ مسئله شناسی مبتکرانه یا اصیلی وجود ندارد. همین طور هیچ راه حل خاصی که قابل حدس زدن نباشد و ذهن را درگیر کند.
 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۱
حمید درویشی شاهکلائی