معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه

نقد، بررسی و فروش کتاب با تأکید بر محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه

نقد، بررسی و فروش کتاب با تأکید بر محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه
Qafase.ir
من حمید درویشی شاهکلائی هستم؛ پژوهشگر، ویراستار و کتابفروش
دانش‌آموخته دکتری رشته فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
اینجا درباره کتابهایی که خوانده‌ام، می‌نویسم.
با راه‌اندازی کتابفروشی اینترنتی قفسه، شما می‌توانید کتاب‌های موجود را سفارش بدهید.
اطلاع از موجودی و خرید درباسلام: b2n.ir/bkbk
خرید مستقیم کتاب در بله: http://ble.ir/hdarvishi
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندهای روزانه
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
چند فهرست از کتاب‌های نسبتا خوب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۱۲۶ مطلب با موضوع «شعر و ادبیات» ثبت شده است

عنوان کتاب: نجیب زاده ی جذاب من پدیدآور اصلی: نانسی کمپبل الن
مترجم: طراوت رومیانی ناشر: پیدایش
چاپ اول: 1402  
تعداد صفحه: 256

My Fair Gentleman

مجموعه عاشقانه های عجیب

بر اساس داستان بانوی زیبای من اثر جورج برناد شاو

خلاصه داستان
جک الیوت پسر یک نجیب زاده است. پدرش اما با زن فقیری ازدواج کرد و از سوی خانواده اش طرد شد و در فقر مرد. پدربزرگ در آستانه مرگ، جک را وارث خود اعلام کرد. جک در فقر بزرگ شده و در ملوانی به موفقیتهایی دست یافته است و همه عشقش دریاست. اما حالا برای رفاه مادر و خواهرش مجبور است از دریا -حداقل برای مدتی- دست بکشد و مثل اشرافزادگان زندگی کند. اما حالش از آنها به هم میخورد و سبک زندگیشان را دوست ندارد. آیوی زن نجیب زاده جوانی است که قرار است به او آداب و سنتهای نجیب زادگان را در یک ماه بیاموزاند.
(خطر لو رفتن داستان)

 آنها عاشق هم میشوند و اتفاقاتی رخ میدهد که با آداب نجیب زادگی در تضاد است. همچنین موانعی برای ازدواج وجود دارد. از سویی دیگر مرگ جک باعث میشود، همه ثروتش نصیب پسرعمویش شود. جک دوبار تا پای مرگ میرود و هربار زنده میماند. جک سه مشکل دارد: یادگیری آداب نجیب زادگان و اداره امور، زنده ماندن از توطئه های قتلش و عشق دیوانه‌وارش به معلمش. نهایتاً جک جذب فرهنگ نجیب زادگی میشود و عشق دریا از سرش می پرد و آنها تصمیم میگیرند با یکدیگر ازدواج کنند.

بررسی: 
1- کتاب از جهت توصیف روابط شهوانی بین خانم معلم و شاگردش که در فضای نجیب زادگی انگلیس قرن 19 هم ناشایست دانسته میشد، برای نوجوانان مناسب نیست.
2- ما از کتاب عاشقانه انتظار نداریم اینقدر خشمگین باشد.
3- فصل اول خوب و قوی بود. با مکالمه‌های قوی. اما فصول بعدی، نه. گره های داستان ضعیف بودند. تقریباً خیلی زود مشخص شد آنها با هم ازدواج میکنند و جک نجیب زاده میشود. فقط باید صبر میکردیم داستان تمام شود. گره گشایی خاصی هم در فصل آخر صورت نگرفت. روند داستان به شدت کند جلو رفت.
4- رفتارهای آیوی و تصمیماتش باورپذیر نبود. گفتنی است در نسخه اصلی داستان که اثری از جرج برنارد شاو است، عنوان اثر «بانوی جذاب من» است و این زن است که باید آداب درست سخن گفتن را بیاموزد. اما اینجا برعکش شده و یک مرد ملوان باید از یک زن آموزش ببیند که با توجه به فضای نجیب زادگان، باورپذیر نیست که یک زن از طبقه اشراف این همه مدت دور از خانواده اش با یک ملوان بی سروپا بگذراند؛ به ویژه در دوره ای که دختران نجیب زادگان حق کار برای کسب درآمد نداشتند. (گفتنی است در کتاب، اثر جرج برناد شاو «آقای زیبای من» عنوان شده است که صحیح نیست.)
5- کتاب سه گره دارد: تبدیل شدن به نجیب زاده، عشق شهوانی به معلم و توطئه های قتل. برای هیچ کدام پردازش مناسبی وجود ندارد. هیچ مسئله شناسی مبتکرانه یا اصیلی وجود ندارد. همین طور هیچ راه حل خاصی که قابل حدس زدن نباشد و ذهن را درگیر کند.
 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۱
حمید درویشی شاهکلائی

کتاب من نفرینی نامرئی ام اثر دییردره سولیوان نشر ایران بان

من نفرینی نامرئی ام

عنوان کتاب: من نفرینی نامریی ام پدیدآور اصلی: دییردره سولیوان
مترجم: آلاله ارجمندی ناشر: ایران بان
تعداد جلد: 1 اسم اصلی: savage her reply
تعداد صفحه: 234
قطع رقعی، چاپ اول 1402

مخاطب: نوجوان

خلاصه داستان:
(خطر لو رفتن داستان)

سه خواهر فرزندخوانده شاه بو هستند. ایو با شاه لیر ازدواج میکند تا ارتباط پادشاهی بو (ناپدری اش) با شاه لیر مستحکم شود. 4 فرزند به دنیا می آورد و می میرد. برای تداوم ارتباط، خواهر ایو با نام ایفا شاه لیر ازدواج میکند. او فرزندی به دنیا نمی‌‎آورد. حتی پس از مدتی با فنون جادوگری که بلد بود، آن 4 فرزند را به قو تبدیل می‌کند. این چنین آنان محکوم میشوند در سه بازه سیصد ساله در جاهای خاصی زندگی کنند. بو پس از آگاهی از عمل زشت فرزند خوانده اش، او را نفرین میکند و تبدیل به یک موجود افسانه ای نامرئی بالدار نفرین شده میکند. سرانجام آن فرزندان توسط یک پادشاه جدید کشته میشوند اما در لحظات آخر ایفا را می بخشند.

بررسی:
1- مترجم اسم کتاب را کاملاً عوض کرده است. به جای اسم «پاسخ وحشیانه او» گذاشته «من نفرینی نامرئی ام».
2- داستان یک افسانه اسطوره ای ایرلندی است. در حقیقت بازگویی یک افسانه اسطوره ای ایرلندی. اما در برخی جاها از «پیچ امین الدوله» استفاده کرده است. فارغ از دفاعیاتی که ممکن است مترجم از خود به عمل آورد، این تعبیر به فضای کتاب نمی‌آید.
3- از نظر ظاهری، این قلم ریز برای عرض کتاب مناسب نیست. به عنوان رمان نوجوان، جذابیت بصری صفحه آرایی پایین است.
4- ترجمه فارسی این اثر را به سختی می‌توان جزو ادبیات نوجوانان برشمرد. نه شخصیتهای اصلی رفتار و ویژگیهای نوجوانانه دارند، نه ادبیات آن مناسب این سنین است. 
5- برخی خطوط هم مناسب زیر 18 سال سن نیست. مثل مواردی که توصیف نخستین هم‌بستر شدن ایفا با شاه لیر است.
6- فضای جادوگری کتاب، فضای مبهمی است. با توجه به فضای اسطوره ای آن برای مخاطب ایرانی قابل درک نیست.
7- جهان بینی و هستی شناسی که کتاب ارائه می‌کند و متأسفانه تحکیم می‌کند مربوط به دوره رب النوع‌ها و عقیده خطرناک تناسخ است. البته عقیده وجود خدایگان در این زمانه مورد توجه نیست، اما باورهای تناسخ‌مدار در جامعه رشد کرده است.
8- اینکه شخصیتهای کتاب عمرهای طولانی چندقرنه داشته باشند، یا مثلاً شاه لیر 150 فرزند داشته باشد، اشکالی ندارد اما بالاخره برای ایده اصلی کتاب که تبدیل فرزندان شاه لیر به قو توسط نامادری است، نیازمند زمینه‌چینی‌های بیشتری هستیم. اینها فرزندخوانده‌های او هستند. همچنین خواهرزاده هایش که خواهر به او وصیت کرد مراقبش باشد. حالا مثلاً به دلیل حسادت، آنها را به قو تبدیل کرده؟ چطور به این خوبی جادوگری یاد گرفته است؟ چرا بعد از اینکه به قو تبدیل کرد، فرار نکرد یا به نحوی خودش را نجات نداد؟ آخر سر چرا این فرزندان ایفا را بخشیدند؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۵۰
حمید درویشی شاهکلائی

روزگار تب - نشر ایران‌بان

آنی 11 سال دارد. پیتون 13 سال. مادر این دو خواهر بیمار است. پدرشان پزشک. آنها در بیمارستان زندگی میکنند. فقط پزشکان و سرمایه داران زندگی میکنند. البته بعدا متوجه میشویم دو نفر وحشی هم زندگی میکنند. آنی متوجه دروغگو بودن پدرش میشود و فرار میکند تا خارج از بیمارستان راهی برای درمان مادرش پیدا کند. 
 

داستان در فضای پزشکی هست اما علمی تخیلی نیست، فقط تخیلی است. درباره یک آینده موهوم و البته ترسناک؛ چیزی که از آن به پادآرمانشهر یا کابوس آباد یاد میشود. در روزگار تب، علم و پزشکی مدرن، احساسات را عامل بیماری قلمداد میکند و  میگوید باید جلوی آنها را گرفت. پزشکی و سرمایه داری پیوند مستحکمی با یکدیگر برقرار کرده اند به گونه ای که صنف دیگری باقی نمانده است! البته ارائه تصویر پادآرمانشهری و تاریک جلوه دادن آینده بشر، به خودی خود جرم نیست اما در فضای داستان، نویسنده باید مشخص کند چرا اینطور شده؟ معلوم نیست. نویسنده باید اطلاعات بیشتری درباره گذشته میداد. یا چه بر سر حمل و نقل آمده که دوباره از حیوانات برای راندن درشکه ها استفاده میشود درحالیکه علم پزشکی پیشرفت فراوانی کرده است و میتوان از یک قطره خون، اطلاعات فراوانی به دست آورد.

داستان کتاب هم دیر و کند شروع میشود. پایان کتاب هم قوی نیست. اما بدنه اصلی خوب است.
بسیاری از کارهایی که شخصیتهای نوجوان کتاب انجام میدهند، باورپذیر نیست. 
شخصیت پدر کتاب هم به معنی واقعی کلمه تخریب شده است. میشد با کمی انعطاف، رفتار اشتباه پدر را معقول جلوه داد. بالاخره پدر با دست خود که دخترش را به قربانگاه نمیفرستد. جای کمی همدلانه فهمیدن رفتار پدر در کتاب خالی است

عنوان کتاب: روزگار تب پدیدآور اصلی: انگهرد واکر
مترجم: شقایق قندهاری ناشر: ایران بان
تعداد جلد: 1  
تعداد صفحه: 307
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۱:۲۵
حمید درویشی شاهکلائی

کتاب بچه های شر دوست داشتنی اثر مری داونینگ هان | ایران کتاب
 

 

عنوان کتاب: بچه های شر دوست داشتنی پدیدآور اصلی: مری داونینگ هان
مترجم: سرور کتبی; سیما آرمانی ناشر: پیدایش
تعداد صفحه: 192

مخاطب: نوجوان 13 سال به بالا

خلاصه داستان:

شخصیتهای اصلی داستان، برادر و خواهر نوجوانی هستند که بدون والدین به تعطیلات تابستانه فرستاده شده‌اند. کجا؟ به نزد مادربزرگ در یک مسافرخانه که گفته می‌شده قبلاً در آن ارواح مشکلاتی ایجاد کرده‌اند. این دو به همین بهانه، دست به شیطنت‌هایی می‌زنند و مهمانان مسافرخانه باور می‌کنند آنجا روح دارد. در ادامه اما ارواح واقعی هم بیدار می‌شوند...

بررسی کوتاه:
عنوان کتاب خیلی خوب است. طراحی جلد، صفحه آرایی، انتخاب قلم، اندازه و کلاً جذابیت بصری و خوش‌دستی کتاب خیلی خوب است.
نویسنده یک شخصیت شناخته شده در این زمینه است اما این اثر او چندان قوی نیست.
شخصیت پردازی ها در این کتاب کافی نیست. ما چیز زیادی از گذشته دو نوجوان اصلی نمی‌دانیم. همین طور از بقیه شخصیتها. 
روابط علی معلولی هم قوی نیست. فرض کنیم والدین به هر دلیلی، فرزندانشان را برای کل سه ماه تابستان فرستاده‌اند مسافرخانه مادربزرگ، چرا در طول داستان هیچ تماسی نمی‌گیرند بپرسند فرزندانشان رسیده‌اند، زنده‌اند، راضی هستند؟ یا حداقل به آنها توصیه مجدد کنند شر به پا نکنند. حالا والدین بی‌خیالند، این مادربزرگ که علی الظاهر آدم منطقی و مسئولی هم هست، چرا نباید وضعیت بحرانی بچه‌ها را به والدینشان اطلاع بدهد؟ 
یا مثلاً این ارواح که اینقدر اثرگذاری مادی دارند، خب، خودشان بروند بیل هم بردارند زمین را بکنند و دفترچه‌ای را که چند نسل است، دفن شده پیدا کنند.  چرا از نوجوانان می‌خواهند این کار را انجام بدهند؟ اصلاً دفعات قبلی که ارواح بیدار شده بودند، چطور بدون پیدا شدن دفترچه خوابیده‌اند؟
نکته مهم‌تر اینکه این اثر قرار بود یک داستان در گونه ادبیات وحشت باشد اما ارواح آن خیلی زود مشخص شد که کودکان یتیم دوست‌داشتنی شوخ و مظلوم هستند! 
ترجمه اثر هم یکدست نبود. گویا به درستی ویراستاری هم نشده است. زیرا در این کتاب، کلاغ‌ها گاهی قارقار می‌کنند و گاهی غارغار!
بنابراین خواندن این کتاب را توصیه نمی‌کنم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۴:۱۱
حمید درویشی شاهکلائی

کتاب مثل ابراهیم زندگینامه و خاطرات مجاهد جبهه انقلاب  جانباز  مدافع حرم شهید حاج علی خاوری نشر هادی
کتاب «مثل ابراهیم» زندگینامه و خاطرات جانباز شهید مدافع حرم علی خاوری نشر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
 

  • نویسنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 
  • قطع: پالتویی 
  • ناشر: انتشارات شهید ابراهیم هادی
  • تعداد صفحات: 240
  • سال نشر: 1403 (چاپ اول)
  • ابعاد: 20.10
  • قیمت: 75000

شما می توانید نسخه چاپی کتاب «مثل ابراهیم» را مستقیماً از من در پیام رسان بله بخرید!

همچنین می‌توانید همه آثار انتشارات شهید ابراهیم هادی (و منتخب آثار شهدایی و انقلابی) را با تخفیف مناسب در پیام رسان بله از من بخرید!
 

درباره محصول

معرفی کتاب مثل ابراهیم

کتاب «مثل ابراهیم» زندگینامه و خاطرات جانباز شهید مدافع حرم علی خاوری نشر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

علی خاوری جانباز مدافع حرم از شهرستان #رزن استان #همدان بود. البته دنبال مدارک جانبازی‌اش نرفت. در جواب پدرش که می‌گفت برو دنبال پرونده جانبازی و درجه، می‌گفت: درجه من رو خانم حضرت زینب و بی بی رقیه داده‌اند.او در پی سرطان خون ناشی از تماس با مواد شیمیایی (در سوریه) به شهادت رسید. اما مهم‌تر از آن یک عمر شهیدانه زندگی کرد. تقریباً همه کتابهای شهدایی گروه فرهنگی شهید هادی را خوانده بود و عمل می‌کرد. اخلاق و رفتارش را مثل شهید ابراهیم هادی بود و در کانال گمنامی کمیل خدمت می‌کرد. اثرگذاری #زندگینامه و #خاطرات شهدا روز به روز در جامعه بیشتر می‌شود. آیت الله بهجت فرموده است: «مطالعه زندگی خوبان، به منزله‌ی کلاس اخلاق است.»

کتاب مثل ابراهیم در 240 صفحه و به همت انتشارات شهید ابراهیم هادی تهیه، تدوین و روانه‌ی بازار نشر شده است. در چاپهای جدید، قطع کتاب پالتویی (تقریباً 20/10) است و با صرفه جویی در مصرف کاغذ در 240 صفحه منتشر شده است.
افزایش احتمالی قیمتها از سمت ناشر یا مرکز پخش است.

خواندن کتاب مثل ابراهیم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به خواندن سرگذشت‌نامه‌های شهدای دفاع از حرم را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.
پیشنهاد ویژه به کسانی که کتابهای ابوطاها و مهمان شام را خوانده‌اند.
پیشنهاد ویژه به شهدای استان همدان

 

بخشی از کتاب مثل ابراهیم

در بخشی از کتاب مثل ابراهیم می‌خوانیم:
به زودی...
---

تخفیف ویژه 25 درصدی تا پایان هفته (12 اردیبهشت 1403) به مناسبت چاپ اول: در پیام رسان بله
 

درباره نویسنده

گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی نیاز به معرفی ندارد. این گروه با معرفی شهید ابراهیم هادی در قالب کتاب «سلام بر ابراهیم» شروع به فعالیت کرد. این کتاب رکورد کتاب خاکهای نرم کوشک را شکست. این گروه که کاملاً متعلق به بخش خصوصی است و مخلصانه و جهادی فعالیت می‌کند، به مرور انتشارات شهید ابراهیم هادی را راه‌اندازی کرد. گفتنی است کتابهای پرفروشی چون شاهرخ، عارفانه، پسرک فلافل‌فروش و... از تولیدات همین گروه است. برخی گروه‌ها در شهرستان‌ها نیز با گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در تولید محتوای کتابها همکاری می‌کنند. اخیراً این گروه توانسته در موضوع تجربه نزدیک به مرگ هفت کتاب پرفروش به نام سه دقیقه در قیامت، بازگشت،‌ شنود، با بابا، تقاص، سیزده چهارده و نسیمی از ملکوت ملکوت منتشر کند. کتابهای گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی را می‌توانید مستقیماً از من در بله یا در باسلام بخرید.

 



 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۱:۴۰
حمید درویشی شاهکلائی

کتاب ربات پرنده را دوست دارم
#تازه_های_نشر

این کتاب، ادامه کتاب «پرواز با پاراموتور را دوست دارم» است. عباس (همان نوجوان یتیم فقیر) از قم به تهران می‌آید تا پیشرفت کند اما...
راستی دخترخاله عباس را که ثریا نام داشت و فقیر بود، یادتان هست؟ توانسته به المپیاد جهانی برود و افتخارآفرینی کند. این دو در واتساپ با هم ارتباط دارند و ازقضا ثریا، یاسر را به عباس معرفی می‌کند...

جلد اول این کتاب، اثر قوی‌ و خوبی بود. این جلد به قدرت جلد اولش نیست. حجمش هم بیشتر شده، روی هم رفته برای نوجوانان ۱۵ سال به بالا مناسب است. کما اینکه شخصیت اول کتاب هم به ۱۷ سالگی رسیده. مضمون‌های خوبی که در کتاب هست: خودباوری، تلاش، کار گروهی، بخشش، بلندپروازی، خلاقیت و... راستی یک شخصیت طلبه داریم که کارکرد اجتماعی دارد و به نوجوان سردرگم پناه می‌دهد و...
مضامین منفی هم به چشم میخورد مثل حسادت، رفتارهای پرخطر مثل کار گذاشتن بمب با کنترل از راه دور یا پنجر کردن موتور و انتقام‌جویی که یکی از مضامین برجسته کتاب بود اما در کل نویسنده نشان داد جواب بدی را با بدی دادن اشتباه است. 

ربات پرنده را دوست دارم، اثر #علی_آرمین، نشر #جمکران 270 صفحه، چاپ اول 1402

ble.ir/join/ZTk3NGIyNT | qafase.ir/post/617

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۳ ، ۰۸:۵۲
حمید درویشی شاهکلائی
چهارشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۱۵ ب.ظ

کتاب یار ایرانی، اثر مجید ملامحمدی، نشر جمکران

کتاب یار ایرانی سلمان فارسی

این کتاب با عنوان یار ایرانی از مجموعه #دوستان_پیامبر_و_علی(ع) به زندگی #سلمان_فارسی می‌پردازد. از یکتاپرستی او در میان زرتشتیان سخن می‌گوید که با تطمیع و تهدید بزرگان روحانی #زرتشتی، باز هم از حقیقت کوتاه نمی‌آید. از زندان فرار می‌کند و به جمع مسیحیان در میآید. به دیدار بزرگ آنان در شام می‌رود ولی او را فریبکار می‌یابد. با یک عالم وارسته نصرانی آشنا می‌شود و مژده ظهور پیامبر آخرالزمان را از او می‌شنود و نشانه‌های سه‌گانه‌اش را به خاطر می‌سپارد. عازم سرزمین وحی می‌شود اما محافظان کاروان به او خیانت می‌کنند و به عنوان برده می‌فروشندش! خلاصه پیامبر را می‌بیند و مسلمان می‌شود. در نبرد احزاب و حنین تدبیر نظامی او راهگشاست. همواره یار باوفای پیامبر و امیر مؤمنان می‌ماند. پایان عمر به حکومت #مدائن می‌رسد اما چون مردم عادی زندگی می‌کند.

 

در میان یاران پیامبر، سلمان فارسی به دلیل ایرانی بودن جذابیت ویژه‌ای دارد. تحولات زندگی او هم جالب است؛ از زندان زرتشتیان تا بردگی مرد یهودی و... از مِنّا اهل بیت بودن تا حکومت بر پایتخت ایرانیان در مدائن. متأسفانه کتاب به صورت حکایات پراکنده نوشته شده و خط سیر داستانی و انسجام رمان‌ها را ندارد تا این تحول‌ها در جان مخاطب بنشیند.

 

#داستان زندگی سلمان به شدت درس‌آموز است. اندیشه و سبک زندگی‌اش هم. شجاعت و تدبیرش هم. سلمان به تنهایی پاسخگوی شبهات اسلام‌هراسانه باستان‌پرستان‌‌نمایان کج‌اندیش است.

 

#تاریخ_اسلام #ایران_باستان

مجموعه دوستان پیامبر و علی/یار ایرانی: سلمان فارسی، اثر #مجید_ملامحمدی، نشر #جمکران، 78 صفحه

 

ble.ir/join/ZTk3NGIyNT | qafase.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۳ ، ۲۱:۱۵
حمید درویشی شاهکلائی

کتاب رمان قطره ای به وسعت دریا اثر طاهره سادات حسینی نشر قاف اندیشه قم
اولین رمان پیرامون زندگی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
طرح روی جلد کتاب قطره ای به وسعت دریا شهید قاسم سلیمانی طاهره سادات حسینی نشر قاف اندیشه قم

  • نویسنده: طاهره سادات حسینی
  • قطع: رقعی
  • ناشر: انتشارات قاف اندیشه قم
  • تعداد صفحات: 280
  • سال نشر: 1400 
  • ابعاد: 21.14
  • قیمت: 49000 تومان (مرداد 1401- اطلاع از آخرین قیمت و موجودی: در غرفه قفسه در باسلام جستجو کنید)
    شما می توانید نسخه چاپی کتاب قطره ای به وسعت دریا را مستقیماً از من در پیام رسان بله یا در باسلام بخرید!

    درباره محصول

    معرفی کتاب قطره ای به وسعت دریا

    معرفی رسمی کتاب قطره ای به وسعت دریا:
    این اثر به روایتی از زندگی حاج قاسم میپردازد ،به صورت پیچیده و در داستانی جذاب، داستانی که قصه ی زندگی جوانی یهودی اسرائیلی را شرح می دهد،جوانی که با دلی پر از کینه و انتقام ،قدم به ایران می گذارد تا انتقام خون پدرش را بگیرد و در اینجا با واقعیتهایی روبه رو می شود که زندگی اش را تحت تأثیر قرار می دهد ،در ایران ، معمای مرگ پدرش گابریل، برایش آشکار می شود و بارها تا مرز مرگ میرود وبرمیگردد و سرانجام....تمام این قصه را که قهرمان اول و آخرش،سردار دلهایمان است را در کتاب«قطره ای به وسعت دریا» بخوانید، رمانی به قلم خانم حسینی، نویسنده ی رمان هایی مانند: پروانه ای در دام عنکبوت، از کرونا تا بهشت، دام شیطانی، عشق رنگین و....رمان هایی که در فضای مجازی غوغا به پا کرده است.....
    با ما همراه شوید و از خواندن این کتاب که اولین رمانی ست که پا در این عرصه گذاشته و گوشه ای از زندگی سردار سلیمانی را متفاوت تر از قبل روایت نموده است، لذت ببرید و به خود .افتخار کنید که از دیار آزادمردان ایرانی هستید.

در کانال قفسه نوشتم:

  • اخیرا کتاب قطره‌ای به وسعت دریا را خواندم. این کتاب اولین #رمان پیرامون زندگی سردار شهید حاج #قاسم_سلیمانی است. #طاهره_سادات_حسینی در این داستان، تلاش کرده است تا ابعاد مختلف زندگی و شخصیت این انسان تراز انقلاب اسلامی را روایت کند. او یک داستان امنیتی طراحی کرده است. بخشهایی از داستان در سرزمینهای اشغالی می‌گذرد. یک جوان و یک افسر موساد به قصد خرابکاری وارد ایران میشوند. سادگی و صفای اهالی #کرمان و شیراز از جمله مضامین قابل توجه کتاب است.

  • خواندن کتاب قطره ای به وسعت دریا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

    علاقه‌مندان به خواندن سرگذشت‌نامه‌های شهدای هشت سال دفاع مقدس را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

  • علاقه‌مندان به داستانهای امنیتی و جنایی را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

  • علاقه‌مندان به بحثهای دشمن شناسی، یهودپژوهی، مطالعات منطقه ای اسرائیل و فلسطین را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

    بخشی از کتاب قطره ای به وسعت دریا

    در بخشی از کتاب قطره ای به وسعت دریا می‌خوانیم:

    سعی کردم از خیابان اصلی دور شوم و وارد کوچه ،پس کوچه های شهر شدم ،جهتی را در پیش گرفتم و به سرعت در حرکت بودم ،باید مکان خلوتی را پیدا میکردم تا کمی فکر کنم و بفهمم که چه کار باید بکنم،یعنی چه کاری می توانم،انجام دهم. بعد از ساعتی راهپیمایی ،به فضای چمنکاری کوچک و دنجی رسیدم،در پناه دیواری که از دید عابران پنهان بود،نشستم تا نفسی تازه کنم، وقتی که خودم را روی زمین ول کردم وسردی چمنها در بدنم پیچید،تازه فهمیدم که چقدر خسته شده ام،به نظرم وقت عصر بود،گوشیم را بیرون آوردم تا ببینم ساعت چند است که متوجه شدم ،گوشی هنوز خاموش است ، روشنش کردم و روی زانویم گذاشتمش، از گرسنگی دست و پایم به لرزه در آمده بود ،آخر منی که درکل عمرم همیشه وعده های غذایی ام سرجایش بود ،از شام شب گذشته ،دیگر هیچ چیز نخورده بودم،اینجا بود که یاد خاطره ی ژنرال افتادم که در کوه وبرف گیر افتاده بود واز شدت گرسنگی نمی توانست حرکت کند و آخر کار یک مشت نخودوکشمش جانش را نجات داده بود. آهی کشیدم و گفتم ،ژنرال..ژنرال....میهمانت گرسنه است...درست است که در اول به نیت شناختن تو آمدم تا به جنگت برخیزم ،اما الان اوضاع فرق کرده،با دانستن گوشه ای از کارها واعتقاداتت ،هدفم تغییر کرد ، واینبار میخواستم بشناسمت نه برای نبرد با تو،بلکه چون محو تو شده ام ،میخواهم غریق دریای وجودت شوم تا در محضرتو درس انسان بودن را فرا گیرم...وبه قول مش عباس.... به اینجای حرفم که رسیدم ،با آوردن اسم مش عباس ،یاد سوغاتی که به من داده بود افتادم. به سرعت یکی از زیپهای کوله پشتی را باز کردم و پاکتی را که مش عباس داده بود ،بیرون آوردم. خدای من ،باورم نمیشد،انگار مش عباس میدانسته که زمانی من محتاج همین سوغات میشوم،داخل پاکت فریزری ،مغز گردو وبادام و نخود وکشمش قاطی هم،وجود داشت و داخل پاکت فریزر دیگری برگه ی زردآلوی خشک شده مخلوط با انجیر خشک به چشم می خورد مانند انسان های قحطی زده ،مشت مشت از مغزها در دهانم میریختم،همانطور که از طعم خوبشان لذت میبردم به این فکر می کردم که الان مش عباس با شنیدن خبر شهادت ژنرال، در چه حال است؟کربلایی محمد چه می کند؟ پدرو مادر شهیدان که دلخوش به وجود ژنرال بودند،چه حالی دارند؟ فرزندانی که پدر از دست داده اند و به عموقاسم به چشم پدر نگاه می کردند،اوضاعشان چگونه است؟اصلا کل مردم ایران که سنگ عشق به ژنرال را به سینه میزنند ،حالشان چطور است؟ وای وای...رهبر ایران،با آن عشقش به ژنرال ،چگونه این غم عظیم را تحمل میکند؟ وای وای کودکان مظلوم سوری،عراقی،یمنی،رزمندگان لبنان وفلسطین ،چطور با درد نبودن این ژنرال بزرگ ،کنار میایند؟اصلا دنیا بدون ژنرالش چگونه دنیایی خواهد بود؟ غرق فکر بودم که با دیدن قطره های اشکی که بر روی چمنهای پیش رویم ،میریخت ،متوجه خودم شدم،آری من،آدیل یهودی،یک شهروند اسرائیلی ...
     

    درباره نویسنده

    طاهره سادات حسینی نویسنده کتاب قطره ای به وسعت دریا که از قلم قوی و روان و تخیلی برخوردارند و در فضای مجازی شخصیتی محبوب و مشهور می باشند مورد توجه خیل عظیمی از خوانندگان شده و از اقصی نقاط ایران طرفدار به خود جذب کرده است مبارزه با یهود و صهیونیست و تفکر ضد شیعی و انقلابی از تراوشات قلمی این نویسنده جوان می باشد. و همواره در صدد معرفی تفکر شیعه ناب و طرد افکار صهیونیست بوده و با قلم فرسایی به صورت رمان به واقعیت های پنهان از ایدئولوژی یهود می پردازد.

    و مژده به تمامی کسانی که دوست دار عاشقانه هایی در دل تاریخ هستند‌ ، رمان (امینه)، دخترکی که در میان عشق چندین شاهزاده ی سعودی گرفتار میشود ، از همین نویسنده منتشر شده است و از کتابفروشی اینترنتی قفسه قابل خریداری است.

از این نویسنده چه خوانده‌ام؟

  • رمان قطره ای به وسعت دریا
  • رمان امینه
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۱ ، ۱۱:۴۵
حمید درویشی شاهکلائی
طرح جلد کتاب اجاره نشین خیابان الامین
شما می توانید نسخه چاپی کتاب اجاره نشین خیابان الامین را مستقیماً از من در پیام رسان بله یا در باسلام بخرید! اطلاع از قیمت و موجودی: باسلام


معرفی کتاب اجاره نشین خیابان الامین

کتاب اجاره نشین خیابان الأمین اثر علی اصغر عزتی پاک
هشت سال معرکه سوریه با جمال فیض اللهی نشر معارف

علی اصغر عزتی پاک نویسنده شناخته شده ای است و نیاز به معرفی نداره.
اجاره نشین خیابان الامین اثری رمان گونه و دراماتیک اما کاملا مستند و غیر مخیل است. این کتاب روایت زندگی شخصیتی تواب به نام جمال فیض اللهی است که کرامتی از حضرت رقیه وی را متحول و مجاور حرم خویش می‌کند بعدها با شروع نا آرامی‌های سوریه و ظهور داعش وی عضو هسته اولیه مدافعین حرم می‎شود.

کنجکاوی‌مان دربارۀ زندگی و احوال جمال فیض‌اللهی در «باب‌الصغیر» اتفاق افتاد؛ هنگامی که داشت دربارۀ شخصیت‌های مقدس و محترمِ مدفون در این قطعۀ تاریخی برای زائرین توضیح می‌داد.

او در روایت‌هاش از سرگذشت مدفونین در آن مَراقِد، گریزهای بسیار خاصی می‌زد به اوضاع و احوال سوریه، و می‌گفت که کربلا را پس از مواجهۀ مستقیم با جنایات داعش و تکفیری‌ها بیشتر لمس کرده، و باور کرده که انسان می‌تواند واقعاً همان‌قدر که در تاریخ عاشورا آمده، جانی و وحشی باشد.

من همان‌جا، و هنگامی که زائران را فرستاد داخل ساختمانِ یکی از مراقد و خود ماند بیرون در، رفتم سراغش. گفتم: «منظورت از مواجهۀ مستقیم و بلاواسطه چیست آقاجمال؟» خندید و گفت: «من در همین سال‌ها با چشم‌هایم دیده‌ام آنچه را که تاریخ از جنایات اشقیا گفته در کربلا!» پرسیدم: «کجا؟» گفت: «در همین سوریه دورت بگردم!»

و این شد آغازی بر هر آنچه در کتاب اجاره نشین خیابان الامین آمده. جمال خود سرگذشت شگفتی دارد، اما شگفت‌تر از زندگی‌اش وقایعی است که از هشت سال جنگ سوریه به چشم دیده است.

مشاهدات جمال از جنایتهای داعش و روایت وی از شکل گیری هسته اولیه مدافعان حرم و دهها ماجرای مستند و شگفت انگیز دیگر و نیز نثر روان جناب آقای علی اصغر عزتی پاک اثری جذاب و خواندنی را شکل می‌دهند.

 

برشی از کتاب اجاره نشین خیابان الامین

شروع این هشت سال عجیب از آن‌جا بود که من فارغ از تمام گذشته‌ام در ایران و ایلام، نشسته بودم در دفتر کارم در دیاربکرِ ترکیه که شاگرد ارسلان آمد گفت: «یک نفر دنبالت می‌گردد آقاجمال.» گفتم: «چه‌کار دارد؟» گفت: «نمی‌دانم. فقط گفت با جمال فیض‌اللهی کار دارم.»

گفتم: «بیاورش این‌جا!» ارسلان گفت: «نمی‌خواهد بیاید این‌جا.» و به ریخت‌وپاش از هر نوع در دفتر اشاره کرد و گفت:‌ «نمی‌بینی وضعیت را؟!» راست هم می‌گفت؛ خودش و یکی – دو تای دیگر داشتند مواد می‌کشیدند، و دو – سه نفر دیگر سرشان به نوشیدن گرم بود. خُب، پاتوق بود آن‌جا.

رفیق‌ها می‌آمدند؛ آشناها می‌آمدند. ارسلان گفت: «اگر دیدی آدمِ درست‌وحسابی است، نیاورش این‌طرف‌ها.» گفتم: «اگر آن کسی است که حدس می‌زنم، آدمِ محترمی است.» گفت: «پس بروید یک جای دیگر!»

رفتم و دیدم بله؛ خودش است. آشنایی قدیمی که برادرِ دوستِ شهیدم بود؛ دوستی که عزیزِ من بود و چند سال بعد از جنگ، شهید شده بود به خاطر جانبازی. هم قطع نخاع شده بود در جبهه و هم شیمیایی. مرحوم یکی – دو سالی از من بزرگ‌تر بود و همیشه برایم احترام داشت. آدم خاصی بود.

با این‌که برای خودش در سپاه کسی بود، تا روز شهادتش هیچ‌کس نمی‌دانست کجاست و چه‌کاره است. مثل یک آدم عادی در محله و شهر می‌گشت و قاتی مردم بود. همه،‌ حتی ما که دوستش بودیم، تازه بعد از شهادتش فهمیدیم فرماندهٔ مهمی در غرب کشور بوده، و چه و چه.

در واقعیت هم چه کسی باور می‌کند یکی که روی ویلچر است، فرماندهٔ امنیّتی باشد و جایگاه بالا و مهمی داشته باشد؟! من خیلی باهاش دوست بودم، و دوستش می‌داشتم. از برادرِ دوست شهیدم پرسیدم: «شما کجا، این‌جا کجا حاجی؟!» گفت: «والله داریم می‌رویم سوریه. گفتیم سری هم به تو بزنم.»

تشکر کردم و گفتم لطف کرده. خبر و احوالِ ایلام و دوستان مشترک را پرسیدم و خودم را دربارهٔ شهر و دیارم به‌روز کردم. آخر سر، این آشنای قدیمی برگشت گفت: «حاجی دو بار پشت سر هم آمده به خوابم. حرفش هم این است که تو چه‌جور برادری هستی که این رفیق من جمال دارد توی آتش می‌سوزد و هیچ کمکش نمی‌کنی؟!»

گفت دفعهٔ اول رفته از دوست و آشنا پرسیده که خبر دارید جمال، رفیق حاجی، کجاست و چه‌کاره است؟ یکی پاسخش می‌دهد: «بابا بهترین اوضاع را دارد در ترکیه. هرچه اتوبوس از ایران می‌رود، با این‌ها کاسبی می‌کند. میلیاردرند برای خودشان. غمی ندارد.»

آشنای ما اما برمی‌گردد می‌گوید: «از کجا معلوم؟ آدم که بی‌مشکل نمی‌شود!» جواب می‌شنود: «نه، هیچ مشکلی ندارد!» این بنده‌خدا راضی‌ناراضی می‌رود پیِ کارش و بی‌خیال می‌شود. اما خواب برایش تکرار می‌شود روز بعدش.

دوباره حاجی را خواب می‌بیند و می‌شنود که: «چرا دست روی دست گذاشتی و کمکش نمی‌کنی؟» آشنای ما دیگر خیلی جدی مشکوک می‌شود؛ و چون عازم سوریه بوده در همان ایام، نشانی‌ام را از کَس و کارم می‌گیرد و می‌آید سراغم.

من در جوابش گفتم: «بابا این چه حرفی است؟ حاجی از آن دنیا، چه کارِ ما دارد؟! تازه‌شم، من تو هیچ آتشی نیستم و وضعم هم خوب است.» یک شوخی هم کردم و گفتم: «ببینم، شب چه خوردی که همچین خوابی دیدی؟!» گفت: «نه؛ جدی بگیر! شهید است طرف.»

گفتم: «می‌دانم شهید است.» و بعد سرِ درددل را باز کردم و گلایه کردم که: «اصلاً چرا شهید باید بیاید به خواب تو؟!» و همهٔ حرف‌های تلنبارشده در دلم را هوار کردم روی سرش که: «امثال تو بابت خون او شدید همه‌کاره و مرام‌شان را فراموش کردید!» بعد یادش آوردم که طفلک حاجی می‌آمد پیش من درددل می‌کرد که کسی نیست کمک کند سوندش را عوض کند؛ و از همین آدم هم گِله می‌کرد که تنهایش گذاشته.

گفتم: «اما می‌دانی که من خودم این‌طور نبودم. یادم است یک بار که داشتم کمکش می‌کردم، سوندش پاره شد. خجالت کشید از این‌که ادرارش ریخت روی دست و پایم. گفتم: حاجی این ادرار نجس نیست.

گفت: هست! گفتم: من فکر می‌کنم نجس نیست! و بعد شوخی‌ای کردم باهاش که افتاد به خنده. گفتم: اگر اصرار کنی نجس است، باهاش صورتم را می‌شویم‌ها! متأثر شد از این هم‌دلی و افتاد به گریه. گفت: اگر رفیقی مثل تو نداشتم…»

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۰۱ ، ۰۹:۲۸
حمید درویشی شاهکلائی

خاطرات ایران خاطرات ایران ترابی پرستار دفاع مقدس

خاطرات ایران، خاطرات ایران ترابی
خاطره نگار: #شیوا_سجادی
قطع رقعی، 416 صفحه، نشر #سوره_مهر
کتاب خوبی بود. هم خاطرات قبل انقلاب هم دوران #دفاع_مقدس. این کتاب به قدر کافی دیده نشد. خانم #ایران_ترابی فراتر از یک تکنسین بیهوشی، در قامت یک #مدیر_جهادی آتش به اختیار خدمات نوآورانه شایانی انجام داده است. فراز و نشیبهای زندگی، ارزش ساخت سریالی درخور از تاریخ معاصر ایران را دارد. فقط تصور اینکه او دو بار در محاصره نیروهای دشمن، هم در ابتدای جنگ در #سوسنگرد و هم در انتهای آن در عملیات #مرصاد داوطلبانه و امیدوارانه به کمک مجروحان جنگی شتافته است، برای جذابیت یک کتاب بس بود، اما باید مجروحیت شیمیایی در والفجر هشت و کلی ماجرای خواندنی را هم به این فهرست افزود.
این کتاب روایتگر بخشی از حماسه‌ها و فداکاریهای #زنان #پرستار در ایام #انقلاب_اسلامی و دفاع مقدس است؛ بخش دیگر ماجرا، خیانتها، کارشکنیها، ناسپاسیها و زخم زبانهاست. آن هم درس‌آموز است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۱ ، ۱۶:۵۳
حمید درویشی شاهکلائی