کتاب «آخرین شلیک»؛ خاطرات کاظم فرامرزی
چندماه این کتاب در قفسهام خاک خورد تا نوبت به خواندنش رسید. تأخیر اتوبوس و فاصله طولانی خانه تا هیئت میثاق با شهدای بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام فرصت مناسبی بود تا کل کتاب با یک پیوستگی خوبی خوانده شود.
کتاب «آخرین شلیک» از یک مقدمه (به اسم اشاره) و ۲۶ فصل کوتاه بدون نام تشکیل شده است. ای کاش، برای فصلها اسم میگذاشتند. حدود ۱۶ صفحه هم به تصاویر با زیرنویس اختصاص یافته است.
کودکی و انقلاب دو فصل ابتدایی کتاب هستند و حجم واقعاً کمی دارند. اما راوی تقریباً فضای روشنی از آن سالها ترسیم میکند. فقر اقتصاد و فرهنگی شاید مشخصه مهمی از آن سالها باشد که راوی کتاب صادقانه بیان داشته است.
روحیه باصفای جنوبی راوی، در بیان خاطرات و مثالها پیداست.
#پیشنهاد: بد نیست یک قطعه صوت از راوی اینگونه کتابها ضبط کنند و نشانی دریافت آن را با رمزینه QR در ابتدای کتابها قرار دهند تا خواننده تلاش کند کتاب را با لهجه شیرین راوی بخواند!
آنچه با کمی تأمل روشن میشود، این است که راوی از خودش کم گفته است. شاید هم بهتر باشد بگوییم نگفته است. حداکثر قدری علیه خودش صحبت کرده است! سادگی و صفای جنوبی راوی را مدنظر قرار دهید تا بیشتر لذت ببرید.
خوب است همیشه تلاش کنید شخصیت راوی با همه ویژگیهایش ترسیم کنید و بعد حرفهایش را بفهمید. مثلاً غذای رایج که مادر راوی میپخت، «آبپیازی» بود؛ آب جوشیده و پیاز و روغن! جالب آنکه سر مقدار پیازی که نصیب فرزندان میشد، دعوا شکل میگرفت. طبیعی است چنین فردی از وضع غذای جبهه راضی باشد!
خب، این آقا کاظم فرامرزی وارد جنگ میشود. اول او را به کارگزینی میفرستند. روحیهاش به کارهای دفتری نمیخورد. بعداً به ضدزره (موشک) میرود و به زودی فرمانده گردان میشود و شکارچی تانک لقب میگیرد. به نظر میرسد اعجوبهای است از این جهت.
خاطرات پرتلاطمش از روزهای دفاع مقدس ادامه دارد تا روزهای سخت و مبهم آخر جنگ و بعدش پذیرش قطعنامه که شوک بزرگی است. البته با حمله مجدد بعثیها و منافقین، دوباره شور جهاد برانگیخته میشود. به حدی که یکی از فرماندهان درباره او گفته است: «این دیوانه دیگر کیست؟!»
چند صفحه خاطره تا آتشبس باقیاست. کاظم فرامرزی به یاد دوستان شهیدش در ثانیههای آخر قبل از پذیرش آتشبس به سمت دشمن شلیک میکند. احتمالاً او «آخرین شلیک» و به یادماندنیترین آن را انجام داده است.
در چند جا میبینیم که او آخرین نفری است که از معرکه جان سالم به درد میبرد. مثلاً آخرین نفری است که در جریان پیشرویهای عراق در سال آخر جنگ از شلمچه زنده برگشت و دیگران یا شهید شدند و یا اسیر. تا جایی که یکی از نیروهایش گفته است بچهها با آقای فرامرزی جلو میروند، همه کشته میشوند و ایشان تنها و سالم به عقب برمیگردد.
زحمت مصاحبه و تدوین اثر هم یک نام آشنا کشیده است: سید قاسم یاحسینی.
خداوند هم مصاحبهکننده عزیز و هم راوی ارجمند کتاب را حفظ کند.
اطلاعات کتابشناختی اثر
به زودی در قفسه
کتاب زخم شانه مسیح؛ علی شاهحاتمی/ انتشارت کتاب نیستان تهران
کتاب خورشید مغرب؛ محمدرضا حکیمی/ انتشارات دلیل ما قم
کتاب دیدار با آفتاب، خاطرات جانباز محمد یحیایی؛ سمیرا سادات امامی/ انتشارات کتاب سمنگان سمنان
کتاب فواره گنجشکها، زندگی داستانی امام جعفر صادق؛ محمود پوروهاب/ انتشارات مسجد مقدس جمکران قم
عنوان کامل کتاب
آخرین شلیک؛ خاطرات کاظم فرامرزی
پدیدآور
راوی: کاظم فرامرزی (متولد ۱۳۴۲)
مصاحبه و تدوین: سید قاسم یاحسینی (متولد ۱۳۴۵)
ناشر
تهران، شرکت انتشارات سوره مهر
قطع رقعی، چاپ چهارم، ۱۳۹۰- ۲۰۰ صفحه.