معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه

نقد، بررسی و فروش کتاب با تأکید بر محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه

نقد، بررسی و فروش کتاب با تأکید بر محصولات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

معرفی کتاب و کتابفروشی اینترنتی قفسه
Qafase.ir
من حمید درویشی شاهکلائی هستم؛ پژوهشگر، ویراستار و کتابفروش
دانش‌آموخته دکتری رشته فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
اینجا درباره کتابهایی که خوانده‌ام، می‌نویسم.
با راه‌اندازی کتابفروشی اینترنتی قفسه، شما می‌توانید کتاب‌های موجود را سفارش بدهید.
اطلاع از موجودی و خرید درباسلام: b2n.ir/bkbk
خرید مستقیم کتاب در بله: http://ble.ir/hdarvishi
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندهای روزانه
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
چند فهرست از کتاب‌های نسبتا خوب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

کتاب جان باز خاطرات و زندگینامه مجاهد فرهنگی شهید حاج اصغر عبداللهی نشر هادی

کتاب جان باز خاطرات و زندگینامه مجاهد فرهنگی شهید حاج اصغر عبداللهی نشر هادی
جدیدترین کتاب انتشارات شهید #ابراهیم_هادی منتشر شد.
156 صفحه، پالتویی
کتاب جان باز ، زندگینامه و خاطراتی از مجاهد فرهنگی جانباز شهید حاج اصغر عبدالهی است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

چند روز قبل، یکی از دوستان ما به دنبال منزلی برای اجاره بود. تمام بنگاه‌های محل را گشته بود اما با پولی که داشت جایی برایش پیدا نمی‌شد؛ به او گفتم: اگر الان حاج اصغر زنده بود برایت وام جور می‌کرد و پیگیری می‌کرد تا مشکل مَسکن تو حل شود. یک دفعه فکری به ذهنم رسید و گفتم: مگه شهدا زنده نیستند؟ بیا با هم برویم سر مزار حاجی. خدا شاهد است آخر شب با هم سر مزار حاجی رفتیم و کمی با حاجی درد دل کردیم. فردا ظهر آن روز به من زنگ زد و گفت: حاج اصغر کار خودش رو کرد. پرسیدم: چطور مگه؟ گفت: خانه‌ای بسیار خوب، در بهترین محله و با بهترین قیمت که با شرایط من هماهنگ بود اجاره کردم.

----
یک روز عصر حسابی دلم برای حاجی تنگ شده بود. همان لحظه زنگ خانه پدر به صدا در آمد،
خانم سیده ای وارد خانه شدند. ایشان را می شناختم. حاج اصغر بارها به او کمک کرده بود. ایشان با چشمانی اشکبار به من گفتند:
«به سفارش پدرتون راهی کربلا شده بودم در کربلا به شما و فرزندان تان خیلی دعا کردم.
شب آخر حاج اصغر را در خواب دیدم، از من بسیار تشکر کردند بخاطر دعایی که در حق فرزندان و همسرشان داشتم.

اما مهمتر از این خواب، اینکه قبل از رفتن، شبی خواب شهید عبداللهی را دیدم.
ایشان به من گفتند: شما به کربلا می روید.
در همان عالم خواب گفتم: من در نان شبم مانده ام کربلا کجا بود؟!
فردا صبح خیلی به این خواب فکر کردم. یعنی چه تعبیری دارد. شهید که اشتباه نمی‌گوید!
در همین افکار بودم که شخصی به منزل ما زنگ زد. ایشان از اوضاع مالی ما با خبر بود‌. بی مقدمه گفت: من نیت کرده ام شما را رایگان به کربلا بفرستم...

افراد مختلف در همین مدت کوتاه بارها اظهار کرده اند که شهید عبداللهی روزی کربلا را به ایشان عطا کرده اند!


 

شما می توانید نسخه چاپی کتاب جان باز را مستقیماً از من در پیام رسان بله بخرید!

همچنین می‌توانید همه آثار انتشارات شهید ابراهیم هادی را یکجا با تخفیف مناسب از من در پیام رسان بله از من بخرید!



 

 

نظرات (۰)

افتخار بدهید و اولین نظر را شما بنویسید؛ سپاس

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی